جسم همه اشک گشت و چشم بگریست
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ شنبه 91/3/27 ساعت 6:35 عصر
یه کلیب صوتی راجع به علامه جعفریه دانلود کنید جالبه
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ شنبه 91/3/27 ساعت 11:1 صبح
سرنگون کاش شود خانه هارون پلید* که چنین کرد مرا بی سرو سامان چه کنم امام کاظم(ع) می فرمایند: *چیزی نیست که چشمانت آن را بنگرد مگر آن که در آن پند و اندرزی باشد.
کلیدواژه ها:
امام کاظم علیه السلام(3)|
:: به تاریخ جمعه 91/3/26 ساعت 12:21 عصر
ترم پنج دانشگاه که بودم تو طبقه دوم اتاق 10 نفره با یک سری از اراذل بودم. چون اون ترم قبل از عید شروع شده بود به ما گفته بودند برای عید وسایلهاتان را جمع آوری کنین و به انبار ببرین چون می خواهیم در ایام عید مهمان بیاریم ما هم از خدا بی خبر شوخی گرفتیم و گفتیم مهمان چیه مهمان کدوم ... وسایلمان را جمع نکردیم و به انبار نبردیم. از قضا بعد از عید که آمدیم هر چی دنبال پتوم گشتیم پیداش نکردیم تو انبار تو پتوهای که دانشکده به مهمانها داده بود تو پتوهای بچه ها. بلاخره یک روز به آقای طیبی گفتم پتوم چی شد گفت نمی دانم آن روزی کمی با آقای طیبی جر و بحث کردم و با اعصاب خرد به اتاقم برگشتم. بلاخره پتوی من نه پیدا شد و نه دانشکده عوض آن به من پتویی داد. قضیه پتوی من حتی به آقای زاهدی و راغبی هم کشیده شد ولی بی فایده بود الان هم اگر یک وکیل خوب گیر بیارم این قضیه را پی گیری می کنم در ضمن دوستان اگر وکیل خوبی سراغ دارند به من اطلاع بدهند ممنون می شم.
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ پنج شنبه 91/3/25 ساعت 11:39 عصر
گر فراموشم بداری خویش را * یاد چیزی کی کند دردم دوا؟
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ پنج شنبه 91/3/25 ساعت 10:24 عصر
آرام باش یهودی! پ. ن 1: 24 رجب سالروز فتح خیبر مبارک.
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ پنج شنبه 91/3/25 ساعت 3:32 عصر
امروز یکی از بهترین روزای زندگیم بود آخه صبح زود پیام داداش ابوالفضلو رو گوشیم دیدم. حدود دو سه ساعتی با هم توی حرم بودیم. ابوالفضل عزیزم منو بخاطر تموم بدی هایی که در حقت کردم ببخش. تو به عنوان یه داداش بزرگتر همیشه به فکرمی. افتخار میکنم که چنین داداشی دارم اینم لطف دیگه ای از جانب خداوند عزیز نسبت به بنده ی بدش یعنی منه که چنین داداشی دارم آرزو می کنم که همیشه در کنار خانواده ی مهربونت شاد شاد شاد زندگی کنی.
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ پنج شنبه 91/3/25 ساعت 2:43 عصر
سلام خدمت دوستان عزیزم یه سوال؟ زچرا ماها نمی تونیم شادی دیگرانو ببینیم. این مطلب رو در جواب حسادت اونایی می زنم که نتونستند نمره بیست منو تحمل کنند و نتونستند جلو حسادت خودشونو بگیرن. فقط در جوابشون یه چیز دارم که بگم. از این که میبینم دارن میسوزن و نمی تونند کاری بکنن لذت میبرم من فکر می کردم کسائی که دم از رفاقت میزنند رفاقتشون واقعیه. ولی برا همشون متأسفم یه روزی وقتی میومدم مشهد خیلی خوشحال بودم ولی الان از مشهد موندن متنفر شدم از شیخا عذر میخوام که این مطلبو تو وبلاگ نوشتم
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ پنج شنبه 91/3/25 ساعت 2:30 عصر
منظور از 5 که مشخصه، منظور از 1 جناب قاسم خان امانی حفظه الله تعالاست. آهان، نفر پنجمِ 5 هم پشت دوربینه خب، حاج احمد. عکس مال اواخر اسفند سال 89ـه. در شرح تصویر هم باید گفت: 1+5 در امامزاده حسین بن موسی الکاظم (علیهما السلام) در شهر زیبای طبس، یعنی جلوه ای از «سیاست ما عین دیانت ماست»!!! :: به تاریخ پنج شنبه 91/3/25 ساعت 2:22 عصر
:: به تاریخ چهارشنبه 91/3/24 ساعت 11:42 عصر
|
||
[ طراحی قالب اصلی : روزگذر ] [ Weblog Original Themes By : roozgozar ] [ ویرایش قالب : رفقا ] |