وبلاگ شیخا به مدیریت جناب آقای مزرعی اقدام قبیحانه وهابیت ملعون در ترور شهید شیخ عباس اللحام(علیه الرحمه) امام جماعت حرم حضرت رقیه (س) و تهدید تولیت این آستان مقدس به بمب گذاری در این حرم شربف را به شدت محکوم کرده و اعلام می دارد اعضای این وبلاگ در دفاع از ارزش های اسلام شیعی و حفظ آرمان های ائمه(ع) تا پای جان ایستاده است.
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ شنبه 91/2/30 ساعت 11:3 عصر
وقتی باشیخ ها زندگی کنی(خصوصاجناب مدیر)وپس از مدتی بخوای جدا بشی یاد این شعر مولوی میفتی: "یک زمان تنها بمانی تو زخلق--در غم و اندیشه مانی تا به حلق"
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ شنبه 91/2/30 ساعت 3:42 عصر
خدایا به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ، بربیثمری لحظهای که برای زیستن گذشته است، حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگیاش سوگوار نباشم.. ای خداوندبه علمای ما مسئولیت، و به عوام ما علم، و به مومنان ما روشنایی، و به روشنفکران ما ایمان و به متعصبین ما فهم و به فهمیدگان ما تعصب و به زنان ما شعور و به مردان ما شرف و به پیروان ما آگاهی و به جوانان ما اصالت و به اساتید ما عقیده و به دانشجویان ما نیز عقیده و به خفتگان ما بیداری و به دینداران ما دین و به نویسندگان ما تعهد و به هنرمندان ما درد و به شاعران ما شعور و به محققان ما هدف و به نومیدان ما امید و به ضعیفان ما نیرو و به محافظهکاران ما گستاخی و به نشستگان ما قیام و به راکدین ما تکان و به مردگان ما حیات و به کوران ما نگاه و به خاموشان ما فریاد و به مسلمانان ما قرآن و به شیعیان ما علی(ع) و به فرقههای ما وحدت و به حسودان ما شفا و به خودبینان ما انصاف و به فحاشان ما ادب و به مجاهدان ما صبر و به مردم ما خودآگاهی و به همه ملت ما همت، تصمیم و استعداد فداکاری و شایستگی نجات و عزت ببخش! (دکتر علی شریعتی)
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ پنج شنبه 91/2/28 ساعت 9:20 عصر
خدایا زبانم قاصر است از وصف خوبی ها و مهربانی هایش.درددل همه را گوش می کرد اما معلوم نبود خودش کجا درددل می کرد. دلش هزاران بار می شکست اما احساس می کردی که هنوز هم شکستن بلد نیست. در اوج سختی ها و مشکلات دوستانش آنها را به جای این که ترک کند درک می کرد. در رفاقت با دوستانش و بنده کم نگذاشت اما کم برداشت تا رفقایش کم نیاورند.برای اولین بار که او را می دیدی نور چهره اش چشمانت را میزد.آنچنان که نیاز به عینک آفتابی را احساس می کردی. گفتارش حکیمانه و سخنانش از سر خیرخواهی بود.زبان اصلیش ترکی،متون اصیل درسیش عربی،و به زبان فارسی صحبت می کرد.روح بسیار لطیفی داشت. یک بار هم کسی ندید که از سرتندی و خشونت با کسی صحبت کند.درمطالعه و تحقیق پشت کار فراوانی داشت. برروی یک شانه اش بار مسئولیت ستاد اقامه نماز و بر دوش دیگرش مسئولیت های مربوطه در بسیج دانشجویی.در نمازش شوق پرواز به سوی حق تعالی را واقعا می دیدی،(خداوکیلی بدون اغراق میگم)تواضع و فروتنی او در مقابل بزرگ تر و کوچک تر از خودش همه را به شگفت وا می داشت.زمانی که به شهرستان می رفت چندروزی غلظت و PH عرفان اطاق و خوابگاه پایین میومد. غذایش بسیار ساده بود و بر سر سفره همنشین فقرا ونیازمندان بود و در غذا خوردن با مستمندان شریک می شد تا شکم گرسنگان را سیر کند وشادی را در چهره و لبخند را بر لب مستمندان و نیازمندان بر سر سفره ببیند.عاشق درجه یک امام زمان(عج) بود. از افتخارات دوران دانشجوئیش همین بس که جناب آقای..... که از رفقای بسیار صمیمی او بود و او را داداش احمد خطاب می کرد را به راه راست هدایت کرد. از رتبه های برتر کنکور کارشناسی ارشد و افتخارات دانشکده بود. شیخ احمد محمدیان هم اکنون در خارج از کشور(قم)مشغول تحصیلات تکمیلی است.هرکجا که هست انشاءالله در سلامت باشد.
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ دوشنبه 91/2/25 ساعت 9:32 عصر
گویندمرا چو زاد مادر*پستان به دهن گرفتن آموخت {روز مادر را صمیمانه به مادران عزیز شما شیخا تبریک عرض می کنم و براشون آرزوی سلامتی دارم}
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ جمعه 91/2/22 ساعت 5:43 عصر
چرا در اسلام ازدواج یک امر مقدس ویک عبادت تلقی شده است؟ یکی از علل آن این است که ازدواج اولین قدمی است که انسان از خودپرستی و خوددوستی به سوی غیر دوستی برمی دارد. {تعلیم و تربیت در اسلام،شهیدمطهری}
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ چهارشنبه 91/2/20 ساعت 10:30 عصر
از آن روزی که باهام خداحافظی کردی دلتنگیم دوچندان شد.دائم نگران تو هستم.همش با خودم میگم نکنه اذیت بشی. ای کاش روح لطیف تو را درک کنند.میدونم محیطی که هستی با روحیاتت سازگار نیست اما فقط خواهشم اینه : اگر تو این جمع هستی فقط برای یک لحظه فقط یک لحظه سرت را بالا کن تا چهره ماه تو را ببینم. (امیدوارم همیشه سلامت باشی)
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ چهارشنبه 91/2/20 ساعت 3:49 عصر
به من بیاموز ، دوست بدارم کسانی را که دوستم ندارند
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ سه شنبه 91/2/19 ساعت 11:7 عصر
شیخ جواد نصیری: متولد نگین سرسبز ایران روستای وطن. ترم اول با او در یک اطاق زندگی می کردم. از همان ابتدا احساس می کردم که این فرد یک شخص عادی نیست.رفتارش،نگاهش،غاطی کردنش،کلام زیبا و دلنشینش در توصیف اساتید،سخن نغز و ودلکش و طنزش در وصف دانشکده،همه و همه یک دنیا نکات آموزنده داشت. اهل ریاضت و نماز اول وقت بود. در خوراکش دقت می کرد. از داد و فریاد های ظهرش که در خوابگاه فریاد میزد سجاد عدس هسته بیا ناهار گرفته تا غذاهای آن چنانی. خدا را شکر میکنم که بیشتر دوران کارشناسیم را هم اطاق و همنشین وی بودم.(به دلیل این که شاید ایشون راضی نباشند از گفتن خصوصیات عبادی و وصف دل پاک و صاف و صادق و دیگر مسائل عرفانی وی معذورم) با آرزوی موفقیت و طول عمر با عزت و برکت برای این شیخ کبیر.
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ سه شنبه 91/2/19 ساعت 12:22 صبح
سلام دوستان هر چند شاید پیشنهادم تکراریه اما احساس کردم بگم بد نیست.
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ دوشنبه 91/2/18 ساعت 10:54 عصر
|
||
[ طراحی قالب اصلی : روزگذر ] [ Weblog Original Themes By : roozgozar ] [ ویرایش قالب : رفقا ] |