فراقت واژه تلخی است ولی انسانهای متکامل با آن سر به فلک کشیده اند. بدان هر وقت که تنهایی خداوند مهربان این فرصت زیبا را برایت فراهم کرده است که در سکوت خود حقایقی را بیان کنی که در هنگام مشاهده عیون نتوانی آن را بیان کنی. خداوند تبارک و تعالی از این واژه بعد از بیان سخنان زیبای خود، یعنی آخرین آیه ی نازله «و اتقوا یوما تُرجعونَ فیه الی الله»(بقره، 281) استفاده کرده است، به گونه ای که بعد از این آیه حتی با مخلص ترین افراد سخن نگفت. بی دلیل نیست که آن عارف به حقایق الهی فرمود: «الصمتُ حکمةٌ و قلیلٌ فاعِلُه» یعنی سکوت دری از درهای حکمت است ولی فاعل و کننده این فعل جمیل نادر می باشد. بهترین زمانی که انسان می تواند با سکوت خود حقایقی را بیان کند که خداوند باری تعالی کلماتش را به سوی خود به صعود متعالی برساند، نماز صبح است، نماز صبحی که با آرامش قلب خوانده شود و بعد از تعقیبات عالی آن «اللهم اِن ظٌلمی اَصبح مُستجیراً بِعفوک و ذَنبی َاصبح مستجیرا بمغفرتک و ذُلی اصبح مستجیرا بعزتک و فقری اصبح مستجیرا بغنائک و وجهیَ الفانی مستجیرا بوجهک الباقی الذی لا یَفنی»1 انسان در خلوت خود به آسمان دارای راههای ملائک بنگرد و آیه «اِنّ فی خَلق السماواتِ و الارضِ و اختلافِ اللیلِ و النهارِ لایاتِ لاولیِ الالبابِ»(آل عمران، 191) را با صدای اخفا همراه با اشک چشم و بغض گلو زمزمه کند و بعد از آن دعای استغاثه را در حالتی که همه مردم در خواب غفلت فرو رفته اند از ته دل اظهار کند، آن جاست که حضرت حق در آیات مافوق تعالی صدا می زند: «اَمن یُجیبُ المُضطَر اذا دعاه و یَکشِف السوءَ»(نمل، 62) یعنی بنده ام، سخنت را شنیدم، بنده ام، دعایت را مستجاب کردم، بنده ام، امور دنیوی و اخرویت را اصلاح کردم، و آن جاست که به عزت و جلال خود سوگند خورده و می گوید: منم خداوند غیور، هر یک از بندگانم که به من مراجعه کنند حاجتش را برآورده می کنم و هر یک از آنها که به دیگری مراجعه کنند امورش را به او می سپارم. _______________
کلیدواژه ها:
خداوند(13)|
نماز(3)|
:: به تاریخ چهارشنبه 92/10/25 ساعت 8:21 عصر
بخشی از خاطرات ما و دوستان، به اوقات نماز و نماز جماعت و حواشی اون اختصاص داره. الغرض؛ یه مسجدی بود نزدیک خوابگاه، نقلی و باصفا؛ به نام «مسجد و حسینیه ی اخَوان»، تو خیابون گلستان. معمولاً - به خصوص اواخر دوران خوب کارشناسی - نماز مغرب و عشا فرصت میشد که با دوستان بریم این مسجد، ظهرا که دانشکده بودیم، صبحا رو هم که دیگه نگو! حالا چندتا عکس پیدا کردم درباره ی همین خاطرات. با هم ببینیم: :: به تاریخ جمعه 92/8/10 ساعت 10:28 عصر
از افتخارات ما و رفقا، اصرار به اقامه ی نماز به جماعت بود، و این رو در تمام اوضاع و شرایط، مکان ها و زمان ها، سختی ها و آسانی ها، غم ها و شادی ها، لودگی ها و غیر لودگی ها رعایت می نمودیم. خب به هر حال «إنّما المؤمنون... الّذین یُقیمون الصّلوة» (اینو میگن تقطیع نابجای آیه ای از قرآن کریم جهت تأیید افکار و امیال شخصی... ما اینیم دیگه!) بقیشو بشنوید از زبان تصاویر: :: به تاریخ چهارشنبه 91/3/3 ساعت 6:40 صبح
|
||
[ طراحی قالب اصلی : روزگذر ] [ Weblog Original Themes By : roozgozar ] [ ویرایش قالب : رفقا ] |