«از احکام فقط اینو یاد گرفتیم که یه ماشین بندازیم تو خیابون تن و بدن جوونامونو بلرزونیم، یا یه هلیکوپتر بفرستیم رو سقف خونه ی مردم نیرو پیاده کنیم برای جمع آوری چهارتا بشقاب آهنی. یارو هفتاد میلیون پول هیئتو که مردم امانت بهش داده بودن خورده، اونوقت تو عروسی برادرزادش چون یه دلنگ و دولنگی کردن میگه حرومه، من نمیرم. از احکام همینو یاد گرفتیم که اگه یک دختر دو تار موش پیدا بود با پونز فرو کنیم تو پیشونیش. اونوقت ادعا کنیم که خیرخواه مردمیم، نگران آخرت اونا هستیم، همین خیرخواهی بعضیا کار دستمون داد. اینجوری شد که به اینجا رسیدیم.»
این قسمتی از یه دیالوگ از فیلم «زندگی خصوصی» بود که وحید جان لطف کرده بود و رو وبلاگش (یعنی اینجا) گذاشته بود تا به دست ما هم برسه. من هم بعد از دانلود نگاه کردم و ضمناً چیزایی به ذهنم رسید که فکر کردم بد نباشه با شما در میون بذارم:
بچه ها منم موافقم با حرفای این آقا. این که اسلام جز احکام، اخلاقم داره، و خیلی هم مهمه، و آدم بی اخلاق رو هیچکس تحمّل نمیکنه، اما... میگم ما باید اول کارای خوب رو به اندازه ی کافی جا بندازیم، بعد از این که خوب جا افتاد، بیایم و آفت هاش رو هم بگیم، تا کاملاً تو جامعمون «به نحو شایسته» رواج پیدا بکنه. اگه اینطوری نباشه دیگه در مورد خود اون کار خوبم کم کم دیگه نمیشه صحبت کرد!
اما ما تا حالا چند تا فیلم ساختیم که خوبیای حجاب رو توش گفته باشیم؟ آیا برای مردم جامعه ی ما ضرورت حجاب خوب مشخص شده؟ تو چند تا فیلم خطرات ماهواره رو گفتیم؟ سینما چقدر برای مردم جا انداخته که ماهواره قبل از این که راهی به سمت اطلاعات جدید باشه کانالیه برای نفود مدیرای این شبکه ها توی خونه های ما؟ آیا اهمیت امانتداری رو به مردم آموزش دادیم؟
خب جواب همه ی این سؤالا منفیه.
پس به نظر من درست نیست که مثلاً قبل از گفتن خوبیای «حجاب»، بیایم آفت های «تبلیغ حجاب» رو بگیم. آقای کارگردان فیلم «زندگی خصوصی»، شما چندتا فیلم درباره ی قدرت اجتماعی خانمای محجبه ساختی که حالا اینقدر از فیلمت دفاع میکنی؟ چند تا فیلم ساختی که توش راه های نفوذ تفکرای سمّی رو تو جامعه ی ما – که یکیش ماهواره باشه – نشون دادی که حالا میای از جمع آوری ماهواره انتقاد میکنی؟
بگذریم... اما موضوع دیگه ای که درباره این دیالوگ باید بگم چیزاییه که با هم خلط شده و اگه آدم دقت نکنه ممکنه براش شبهه پیش بیاد؛ پس اینا رو هم خطاب به جناب کارگردان میگم:
آقای کارگردان! بهتره بدونید کار نیروی انتظامی برخورد با مجرمه، چه دزد باشه، چه بی حجاب. کار نیروی انتظامی در وحله ی اول فرهنگ سازی و آموزش نیست. آموزش مال صدا و سیما و سینما و آموزش و پرورش و... است.
آقای کارگردان! لرزیدن تن آدم ناهنجار مهمه اما لرزیدن دل جوون پاکی که دوست نداره این صحنه های بی حجابی رو ببینه اما مجبوره تو همچین جامعه ای رفت و آمد داشته باشه مهم نیست؟
- آقای کارگردان! ماهواره ها چهارتا بشقاب آهنی نیستن، وسیله ی ارتباطی هستن با خطرات مخصوص به خودشون.
- آقای کارگردان! این که بین این همه رفتار خوب، یه رفتار استثناء رو پررنگ کنیم روش آموزشی خوبیه؟
- آقای کارگردان! واقعاً دخترای بی حجاب امروز ما فقط دو تا تار موشون بیرونه (با این تأکید شما!)، و همچین بی حجابی روپونز فرو میکنن تو پیشونیش؟ واقعاً؟!
- آقای کارگردان!
- آقای کارگردان!!
- آقای کارگردان!!!
با تشکر از آنتی شیخای گل.