[ و گفتهاند که در روزگار خلافت عمر بن خطاب از زیور کعبه و فراوانى آن نزد وى سخن رفت ، گروهى گفتند اگر آن را به فروش رسانى و به بهایش سپاه مسلمانان را آماده گردانى ثوابش بیشتر است .
کعبه را چه نیاز به زیور است ؟ عمر قصد چنین کار کرد و از امیر المؤمنین پرسید ، فرمود : ] [ قرآن بر پیامبر ( ص ) نازل گردید و مالها چهار قسم بود : مالهاى مسلمانان که آن را به سهم هر یک میان میراث بران قسمت نمود . و غنیمت جنگى که آن را بر مستحقانش توزیع فرمود . و خمس که آن را در جایى که باید نهاد . و صدقات که خدا آن را در مصرفهاى معین قرار داد . در آن روز کعبه زیور داشت و خدا آن را بدان حال که بود گذاشت . آن را از روى فراموشى رها ننمود و جایش بر خدا پوشیده نبود . تو نیز آن را در جایى بنه که خدا و پیامبر او مقرر فرمود . [ عمر گفت اگر تو نبودى رسوا مىشدیم و زیور را به حال خود گذارد . ] [نهج البلاغه]
سلام دوستان هر چند شاید پیشنهادم تکراریه اما احساس کردم بگم بد نیست. فیلم((پدری به رنگ خورشید)) را اگر ندیدید حتما ببینید.بسیار جالب انگیز قشنگ احساسناکه. شرح حال یک دختر بچه شهید که بابابزرگش رهبر عزیزمونه. برای رفتن به بیت رهبری مسافتها راه را تنها با تنگ ماهی قشنگش طی میکنه. پیشنهاد میکنم خانم هایی که فرزند شهیدهستند این فیلم را نبینند. به نظرم این فیلم خیلی معنا و مفهوم را در مورد رهبرمون میرسونه، پدری به رنگ خورشید..... رهبر نه.....یک پدر