حدیث

منفورترین حالتِ بنده نزد خداوند ـ عزّوجلّ ـ، هنگامی است که شکمش پُر باشد . [امام صادق علیه السلام]

وبلاگ رضویّون


رفقا در فضای مجازی
وب سایت مذهبی، فرهنگی، آموزشی میثاق
عشق مشعلدار
حقوق جزا و جرم شناسی
رایة الهدی
دارالقرآن الکریم فولادشهر
خوشتر از نقش تو در عالم تصویر نبود
پاسخ به پرسشهای رایانه ای


کانون دانش آموختگان دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهددرباره ماتماس با ماخبرخوانپیام رسانعناوین وبلاگصفحه اصلی
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله :
بُعِثتُ مُعَلِّما؛
من معلّم برانگیخته شدم.
دانش‌نامه قرآن و حدیث: ج 15, ص 114, ح 147
روز معلم گرامی باد
درود خدا بر همه ی معلمین انقلابی تاریخ، از حضرت آدم (علیه السلام) تا نبی خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) و نیز ذریه ی «خزّان العلم»شان (علیهم صلوات الله)، همچنین حضرت شهید مطهری (رحمة الله علیه) که حقیقتاً بر گردن ملت تحت حکومت جمهوری اسلامی ایران حق دارند و به تبع آن بر گردن بشریت، همچنین درود بر پدر و مادر عزیزم که عمری رو در تربیت فرزندان این مرز و بوم صرف کردن، و همچنین از اولین معلم کلاس اول ابتدایی خودم، خانم مشهدی (عجب تناسبی است بین نام خانوادگی این معلم با سرنوشت من)، تا آخرین استادی که همین دیروز صبح با ایشون کلاس علوم قرآنی داشتم، دکتر پهلوان عزیز.
خداوند همه ی کسانی رو که بر گردن من حق دارن غرق در رحمت خودش کنه و منو هم به بزرگی اونا بیامرزه.
روز معلم گرامی باد.

کلیدواژه ها: روز معلم(1)|
:: به تاریخ چهارشنبه 91/2/13 ساعت 6:4 عصر

کارورزی 1 رو باید تو مدرسه ی دیانت که جاش تو کوچه ی کنار دانشکده بود می گذروندم. یه دیستان پر از بچه های قد و نیم قد شیطون و آروم، بازیگوش و باهوش، ظالم (!) و مظلوم و خلاصه همه جوره. بیشتر سر کلاس اول می رفتم. خانم معلمشون هفته ای یه روز مرخصی داشت، سه شنبه ها. ساعت اول که بچه ها شاداب تر بودن قرآن کار می کردیم، ساعت دوم بخوانیم و بنویسیم بود که نقاشی کار می کردیم!!! و دو ساعت بعدم که به اندازه ی یک روز کامل کارگری تو سخت ترین شرایط آب و هوایی (عجب تشبیهی شد) ازم انرژی می گرفت ورزش بود، فقط منتظر بودم کی تموم می شه برم تو دفتر با یه لیوان چایی حنجرمو از عزا در بیارم. بگذریم...
یه روز اول صبح که وارد کلاس شدم مثل همیشه بچه ها که تا قبل از ورود من تو کلاس پخش و پلا بودن و سرو صدا می کردن، شروع کردن به رفتن سر جاهاشون... هنوز به سمت صندلی نرفته بودم و بچه ها هم هنوز کامل سر جاهاشون ننشسته بودن که یهو یکی از بچه های شیطون و حرص درآر کلاس دویید طرفمو بغلم کرد (البته قدش به پاهام بیشتر نمی رسید!)، گفت: «آقا ما شما رو از مامانمونم بیشتر دوست داریم...» وای... برای چند لحظه رفتم تو فضا... چه قدر از خودم خوشم اومد تو اون لحظات: بچه ست... از ته دلش حرف می زنه... حتماً معلم خوبی بودم که همچین بچه ی حرف گوش نکنی با من مأنوس شده... تو همین فکرا بودم که یادم اومد یه روز آقای ناظم گفته بود: «...این دانش آموز با نامادری زندگی می کنه!»


کلیدواژه ها:
:: به تاریخ چهارشنبه 91/2/13 ساعت 6:0 عصر

چند قدمی ماه

نمازم را قضا کرده، تماشا کردنت، ای مـــــاه!
بماند بین ما این رازهـــــــــــــا بینی و بین الله
من استغفار کردم از نگــــــــــــــــاه تو نمیدانم
اجابت می شود این توبه کردن های با اکراه؟

دیشب با ماه، خیلی فاصله نداشتم...

پ. ن: این اولین بار بود که تو مجلس عزاداری حضرت آقا شرکت می کردم. البته توفیق نشد که داخل حسینیه برم به علت دیر رسیدن. ولی احساس همین قدر نزدیکی هم خیلی لذت داشت برای چون منی.


:: به تاریخ دوشنبه 91/2/4 ساعت 10:12 صبح

لبیک یا خامنه ای لبیک یا حسین (ع) است

وقتی فیلم آژانس شیشه ای رو برای اولین بار دیدم بدم آمد، دومین بار که دیدم ...

بچه ها از دست ندین خیلی جالبه.

دانلود - 2.1 مگابایت

www.snn.ir


:: به تاریخ شنبه 91/2/2 ساعت 6:14 عصر

آدم پیر می شود وقتی مادرش را صدا میزند اما جوابی نمیشنود...

پ. ن: بأیّ ذنب قتلت؟


کلیدواژه ها: فاطمیه(5)|
:: به تاریخ دوشنبه 91/1/28 ساعت 6:13 عصر

تا حالا شده یه کتاب رو (یه کتاب درسی رو مثلاً) باز کنی همینطوری از یه صفحه شروع کنی به خوندن و ادامه بدی تا آخرِ ده صفحه بعد؟! تا حالا شده همین مثلاً ده صفحه ای رو که اینطوری خوندی، بدون این که بفهمی منظورش چی بود و اصلاً با چه هدفی نوشته شده بود کنار بذاری و دفعه ی بعد که اومدی سراغ اون کتاب به همین روش از ادامش بخونی؟!
بعضی از ماها قرآن رو که میخوایم بخونیم همینجوری می خونیم! یعنی به اندازه ی کتاب درسی هم اون رو «هدفدار» نمی دونیم. از اول قرآن شروع می کنیم و روزی یک صفحه، یا روزی دوصفحه و... (با رسم الخط عثمان طه یا دیگران) می خونیم و دوباره میذاریمش سر جاش تا فردا. البته تو مساجد و دانشگاه ها هم همین روش معموله! غافل از این که اونی که قرآن رو برای ما فرستاده یه هدفی هم داشته خب.
البته صفحه صفحه خوندن یا جزء جزء خوندن یه خوبی داره اونم منظم بودن برنامه ی قرائت قرآنه ولی خوندن قرآن به این روش یه اشکال اساسی داره؛ اونم این که خیلی صفحه ها از وسط یه موضوع شروع میشن، یا آخر خیلی از صفحه ها آخر موضوع نیست، به این چند مثال توجه کنید:
- صفحه ی 3 با آیه ی 6 سوره ی بقره شروع میشه: «سواءٌ علیهم...» که وسط بحثه! (در حالی که محدوده ی موضوعی این آیات آیه ی یک تا بیست و هفته)
- صفحه ی 4 با آیه ی 24 تموم میشه: «فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا...» که وسط موضوع بحثه!
- صفحه ی 5 با آیه ی 25 شروع میشه: «و بشّر الذین ءامنوا و عملوا الصّالحات...» که باز هم وسط کلامه!
و ده ها مثال دیگه که نشون میده این نظم، خیلی غیر اصولیه.
پس با چه روشی قرآن بخونیم که هم منظم باشه و هم منظور قرآن رو به ما برسونه؟
من روش «قرائت متدبّرانه» رو پیشنهاد می کنم: یعنی خوندن قرآن طبق دسته بندی های موضوعی اون؛به این صورت که از اول یه موضوع (که بهش یه «کلام» میگن) شروع می کنیم و تا آخرِ اون موضوع رو میخونیم.
این دسته بندی های موضوعی رو هم - که سایت تدبّر در قرآن به تازگی یعنی حدوداً از ابتدای امسال روی سایتش گذاشته-  از اینجا میتونید دانلود کنید:

دسته‌بندی محتوایی سوره‌های قرآن جهت قرائت متدبرانه روزانه

این دسته بندی بیشتر بر اساس تقسیم بندی حضرت علامه طباطبایی (رحمه الله) در تفسیر المیزانه با کمی قصد تکمیل.
می تونید این روش رو به مسجد محلتون یا دانشگاهی که توش درس می خونید هم پیشنهاد کنید تا کم کم قرآن خوندنمون هم مثل درس خوندنمون هدفدار بشه...
راستی این روزا دعا برای ما یادتون نره


:: به تاریخ پنج شنبه 91/1/24 ساعت 3:22 عصر

فاطمیه

آن طور زندگی کن که مرگ مزاحم زندگی تو نباشد، و آنگونه بمیر که زندگی ساز باشی... شاید بتوانی در کنار فاطمه باشی...

از کتاب نامه های بلوغ
نوشته ی علی صفائی حائری


:: به تاریخ سه شنبه 91/1/22 ساعت 12:7 صبح

عجب ایّامی است این ایّام فاطمیه...


:: به تاریخ چهارشنبه 91/1/16 ساعت 10:54 عصر

وَ إِذَا غَشِیَهُم مَّوْجٌ کَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ... (لقمان/32)
نسیم، دانه را از دوش مورچه انداخت... مورچه دانه را دوباره برداشت و به خدا گفت: «گاهی یادم می رود که هستی، کاش بیشتر نسیم می وزید.»...
خدایا باز یادم افتاد که هستی، گرفتاریه دیگه، تنهایی زورم نمی رسه به دنیا، تنهایی نمی شه، خب یه کاریش بکن دیگه! جونِ ما...

پ.ن. 1: کاش بیشتر گرسنه می شدم، کاش بیشتر گرفتار می شدم، کاش بیشتر مریض می شدم، کاش بیشتر غریب می شدم، کاش بیشتر...
پ.ن. 2: خدایا خیلی مخلصیم! ... اَلَکی


کلیدواژه ها: قرآن کریم(5)|
:: به تاریخ سه شنبه 91/1/15 ساعت 4:23 عصر

عجیب نیست؛ خب مردن هم استعداد می خواد دیگه. استعداد یعنی آمادگی.
امام جماعت مسجد خوابگاه گاهی یه دعایی تو سجده ی آخر نماز با اون صدای دلنشینش می کنه، گوش بده: اللهم ارزقنی التَّجافی عن دار الغرور و الانابة الی دار الخلود و الاستعداد للموت قبل حلول الفوت...
آماده ای برای مردن؟


کلیدواژه ها: خداوند(13)| یاد مرگ(1)|
:: به تاریخ یکشنبه 91/1/13 ساعت 5:22 عصر
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
رفقا [دات] آی آر
رفقا دات آی آر

امام علی علیه السلام: در گمراهی فرد همین بس که مردم را به چیزی امر کند که خود آن را به جا نمی آورد و از چیزی باز دارد که خود آن را ترک نمی کند.

«رفقا» وبلاگی است دوستانه، برای دور هم نگه داشتن دوستان صمیمیِ قدیمی. باشد که یکدیگر را «تا بهشت» همراهی کنیم... ان شاء الله.

تصویر برگزیده
تصویر برگزیده
ویژه ها
دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنه ای

بیان معنوی - دفتر نشر آثار و اندیشه های حجة الاسلام علیرضا پناهیان

اسلام کوئست

سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی Aviny.com

موسسه فرهنگی بیان هدایت نور

طرحی برای فردا

جامعه مجازی تدبر در قرآن کریم

خبرگزاری دانشجو
موسیقی وبلاگ
آمار وبلاگ
بازدید امروز 28 بار
بازدید دیروز 29 بار
مجموع بازدیدها 1665949 بار

تعداد مطالب وبلاگ 300 تا