من همسایهای بودم که بدنم، روزهایی چند همنشین شما بود و به زودی با مرگم، از من جثهای بیجان و بدنی خالی از روح، مییابید که پس از حرکت، آرامش یافته و بعد از گویایی، خاموش گشته است، باید که سکوت من و بیآرامی چشم به زیر انداختنم و سکون اعضای بدنم پندتان دهد.
چون حال شهادت مولا علیه السلام فرا رسید پس خطاب به فرزندانش وصیت خویش را بر زبان جاری ساخت. دو نکتهای که در آخرین وصایای امام علیه السلام به چشم میخورد وصیت به تواضع و کوتاهی آرزوست:
... و التواضع فأنّه من افضل العباد
تو را به فروتنی نصیحت میکنم؛ زیرا تواضع از بهترین عبادتها است.
مولای متقیان علیه السلام فرزند عزیز خود را به تواضع سفارش میکند تا مغرورهای کم اطلاع از مبانی اسلام بدانند که عبادت، تنها به نماز و روزه نیست. و تنها از رهگذر سجده، گره، تهجّد، اذکار و اوراد نمیتوان نیایش کرد و به خدا نزدیک شد که تواضع بهترین عبادت و عالیترین شکل بندگی خداوند است.
گویند سلیمان نبی علیه السلام هر صبح، وجوهِ اغنیاء و اشراف را بررسی میکرد تا آنکه به سوی مساکین میآمد، آنگاه با آنان همنشین میشد و میگفت: مسکین مع المساکین؛ من مسکینیام که با مساکین مینشینم.
شاه خراسان خطاب به مأمون میفرماید: با فروتنی در این دنیا امید رفعت و سر بلندی در نزد خدای عزوجل را دارم.
گویند ضرار بن ضمرة در وصف حضرت امیر علیه السلام میگوید: او مسکینان را دوست داشت.
... و قصر الامل.
و وصیت میکنم تو را به کوتاهی آرزو
طول اَمَل از آفات بزرگ ایمان است. اینکه آدمی در تخیل صد سال زندگی عمر بگذارند در حالی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید:
صبح که کردی خیال ماندن تا شب را نکن و شب که کردی خیال بقا تا صبح را منما.
(مجموعه ورّام، ج1، ص279)
سید الشهدای کربلا علیه السلام فرمود:
ای آدمی زاده! تو چند روزی بیش نیستی هر روزی که بگذرد قسمتی از تو رفته و تمام شده است.
(امالی صدوق، م23، ص66)
________________________________________
برگرفته از کتاب اسرار لیالی قدر/آیت الله کریمی جهرمی