میلاد با سعادت عزیزترین مخلوق، پیامبر رحمت و مهربانی،حضرت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) و امام جعفر صادق(علیه السلام) بر همه شما عزیزان مبارک باد.
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ شنبه 92/10/28 ساعت 11:8 صبح
فراقت واژه تلخی است ولی انسانهای متکامل با آن سر به فلک کشیده اند. بدان هر وقت که تنهایی خداوند مهربان این فرصت زیبا را برایت فراهم کرده است که در سکوت خود حقایقی را بیان کنی که در هنگام مشاهده عیون نتوانی آن را بیان کنی. خداوند تبارک و تعالی از این واژه بعد از بیان سخنان زیبای خود، یعنی آخرین آیه ی نازله «و اتقوا یوما تُرجعونَ فیه الی الله»(بقره، 281) استفاده کرده است، به گونه ای که بعد از این آیه حتی با مخلص ترین افراد سخن نگفت. بی دلیل نیست که آن عارف به حقایق الهی فرمود: «الصمتُ حکمةٌ و قلیلٌ فاعِلُه» یعنی سکوت دری از درهای حکمت است ولی فاعل و کننده این فعل جمیل نادر می باشد. بهترین زمانی که انسان می تواند با سکوت خود حقایقی را بیان کند که خداوند باری تعالی کلماتش را به سوی خود به صعود متعالی برساند، نماز صبح است، نماز صبحی که با آرامش قلب خوانده شود و بعد از تعقیبات عالی آن «اللهم اِن ظٌلمی اَصبح مُستجیراً بِعفوک و ذَنبی َاصبح مستجیرا بمغفرتک و ذُلی اصبح مستجیرا بعزتک و فقری اصبح مستجیرا بغنائک و وجهیَ الفانی مستجیرا بوجهک الباقی الذی لا یَفنی»1 انسان در خلوت خود به آسمان دارای راههای ملائک بنگرد و آیه «اِنّ فی خَلق السماواتِ و الارضِ و اختلافِ اللیلِ و النهارِ لایاتِ لاولیِ الالبابِ»(آل عمران، 191) را با صدای اخفا همراه با اشک چشم و بغض گلو زمزمه کند و بعد از آن دعای استغاثه را در حالتی که همه مردم در خواب غفلت فرو رفته اند از ته دل اظهار کند، آن جاست که حضرت حق در آیات مافوق تعالی صدا می زند: «اَمن یُجیبُ المُضطَر اذا دعاه و یَکشِف السوءَ»(نمل، 62) یعنی بنده ام، سخنت را شنیدم، بنده ام، دعایت را مستجاب کردم، بنده ام، امور دنیوی و اخرویت را اصلاح کردم، و آن جاست که به عزت و جلال خود سوگند خورده و می گوید: منم خداوند غیور، هر یک از بندگانم که به من مراجعه کنند حاجتش را برآورده می کنم و هر یک از آنها که به دیگری مراجعه کنند امورش را به او می سپارم. _______________
کلیدواژه ها:
خداوند(13)|
نماز(3)|
:: به تاریخ چهارشنبه 92/10/25 ساعت 8:21 عصر
یکی تو منبر میگفت بهش گفتن آقا شما شیعه ها چرا همه طول سال گریه میکنین شیعه رو ما با گریه میشناسیم پس اسلام یعنی گریه بهش گفته اسلام دین محبت و برادری و عدالته و سراسر عشق و شادی ولی میدونین ما چرا گریه میکنیم چون یه عده بودن نذاشتن مردم شاد باشن و اومدن فرستاده های خدا رو کشتن با اهل بیت شون چه ها کردن اینا گریه داره باید خون گریه کرد.... نذاشتن هدایت به سمت خدا مسیرش رو سالم طی کنه با این همه تمام طول سال گریه نمیکنیم توی شادی های دوستان خدا،ائمه اطهار شادیم و شادی میکنیم ............... الان هم ربیع الاول هست ماه شادی و محرم و صفر تموم شد اما بازم داره میاد ایام شهادت مظلومه عالم حضرت زهرا س یه کلیبی هست شاید دیده باشید ماجرای شیعه شدن یه وهابیه خیلی جالبه اگه ندیدید حتما از اینجادانلود کنید :: به تاریخ دوشنبه 92/10/23 ساعت 12:24 عصر
شما: عقدنامه ای از 150 سال پیش بخش «نگاه شما» برای ارائه و معرفی «نگاه» مخاطبان «تابناک» به همه موضوعات است. هر مخاطب «تابناک» میتواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش، «نگاه» خود را بفرستد تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد.
کد خبر: 369952
تاریخ انتشار: 18 دی 1392 - 12:23 - 08 January 2014
زوج: مرتضی قلی خان سرلک بختیاری
زوجه: سارا خانم فرزند آقا خان سرلک بختیاری صداق معین معلوم القدر و الوصف 1 - ملک + طاحونه (آسیاب) و بخشی از ساختمان قلعه جمعآ به ارزش 600 تومان 2 - جاریه یک نفر 40 تومان 3 - فرش نفیس ملک آباد 50 تومان 4 - طلای غیر مسکوک 40 تومان 5 - رختخواب قلمکار هندی20 تومان 6 - مسینه آلات 50 تومان 7 - مادیان عربی 100 تومان 8 - میش ( گوسفند ماده ) 100 تومان 9 - پول نقره رایج فضی خزانه عامره به سکه ظل اللاهی ناصر الدین شاهی یک هزار دیناری روپیه 26 نخود وزن 1000 تومان این عقد نامه به قطع بزرگ 30 در60 سانتی متری با تذهیب رنگی بسیار زیبا و در سر لوحه دارای یک شمسه کامل و درون آن یک ترنج مرکب با گلهای ختائی که با رنگهای زنگار،
شنگرف، سرنج، لاجورد و طلا تزیین یافته است. عقد نامه به مهر دو عاقد ایجاب و قبول و ده نفر شاهد ممهور شده است. جزئیات بیشتر شرح تذهیب و متن عقد نامه در کتاب طایفه سرلک شاخه ای کهن از ایل بختیاری آمده است . http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news/1392/10/18/330092_889.jpg
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ دوشنبه 92/10/23 ساعت 10:17 صبح
اللهم عجل لولیک الفرج سالروز امامت حضرت ولی عصر عجل الله بر منتظران مبارک باد برای تعجیل در فرجش صلوات
گفتم منتظران یاد این افتادم که......منتظر یعنی چی؟؟؟ ببخشید آقا نیا اینجا کسی منتظر نیست ... آقا نیا تو هم مثل خدا در روی زمین غریبی هیچ کس اینجا منتظر نیست ... فقط ادای منتظران را در می آوریم نیازی به شما نیست، کسی به فکر شما نیست همه درسمونو می خونیم، مدرک میگیریم، به زور سر کار میریم مشکلی هم پیش بیاد یا با بند پ حل میشه یا هم هیچ جای خالی شما احساس نمی شود اگر احساس میشد که میشیدم منتظر البته اغراق شد بعضی وقت ها بعد نماز سریع و بدون توجه به معنی دعای سلامتی تان را می خوانیم خلاصه کنم آقا شرمنده ایم.... لا اقل شما دعا کن تا ما منتظر بشیم
کلیدواژه ها:
انتظار(16)|
امام زمان (عج)(2)|
:: به تاریخ شنبه 92/10/21 ساعت 4:39 عصر
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ پنج شنبه 92/10/19 ساعت 9:52 عصر
«أُوصیکُمْ بِتَقْوَى اللّهِ وَ الْوَرَعِ فى دینِکُمْ وَالاِْجْتَهادِ لِلّهِ وَ صِدْقِ الْحَدیثِ وَ أَداءِ الأَمانَةِ إِلى مَنِ ائْتَمَنَکُمْ مِنْ بَرٍّ أَوْ فاجِر وَ طُولُ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجَوارِ. فَبِهذا جاءَ مُحَمَّدٌ(صلى الله علیه وآله وسلم) صَلُّوا فى عَشائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ، فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ إِذا وَرَعَ فى دینِهِ وَ صَدَقَ فى حَدیثِهِ وَ أَدَّى الاَْمانَةَ وَ حَسَّنَ خُلْقَهُ مَعَ النّاسِ قیلَ: هذا شیعِىٌ فَیَسُرُّنى ذلِکَ. إِتَّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا زَیْنًا وَ لا تَکُونُوا شَیْنًا، جُرُّوا إِلَیْنا کُلَّ مَوَدَّة وَ ادْفَعُوا عَنّا کُلَّ قَبیح، فَإِنَّهُ ما قیلَ فینا مِنْ حَسَن فَنَحْنُ أَهْلُهُ وَ ما قیلَ فینا مِنْ سُوء فَما نَحْنُ کَذلِکَ.»:
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ پنج شنبه 92/10/19 ساعت 8:41 عصر
:: به تاریخ پنج شنبه 92/10/19 ساعت 5:19 عصر
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ چهارشنبه 92/10/18 ساعت 7:25 عصر
سلام صادق جان. بهت تبریک میگم ان شالله به پای هم دمپایی خریده و سالیان درازی را با یکدیگر و برای یکدیگر زندگی کرده و عاشق یکدیگر بمانید. من و جمشید و حسین رضایی برات میرقصیم. پروفسور اکبری هم که فوق تخصص رقص لری هست، زحمتشو میکشه. دیگر دوستان هم استاد ما هستن اما رو نمیکنن. از جمله حاج آرش قرائی و مدیر محترم وبلاگ و در کل تمامی دوستان. سجادم که تو فستیوال رتبه داره از نوع باباکرم. یه خاطره و چند نکته: به امید اینکه هیچ شیخی مجرد نمونه صلوات بفرس. شب خواستگاری بود. آقا به ما گفتن برین تو اتاق باهم صحبت کنین مام که 3،4تا خواهر و برادر داریم و خانمم 2،3تا ، مث وحشیا ریختن تو اتاق سر و صدا میکردن هی خانمم صحبت میکرد میگفتم ببخشید متوجه نشدم دوباره بگین باز از اول شروع میکرد خلاصه هم اون اعصابش خورد شده بود هم من. به بچه ها گفتم بچه ها میشه برین یه اتاق دیگه همشون هم صدا گفتن نههههههه. بدش زدن زیر خنده. مام قرمز شدیم و خندیدیم، باخودم گفتم بذا بریم خونه میدونم چیکار کنم. اعصابم خورد شد هی خواسم بگم بابا ساکت مثل اینکه این صحبتا از مذاکرات هسته ای هم حیاتی تره ها که آقا لحافارم ریختن ...خانمم گفت بچن دیگه عیب نداره مام گفتیم دقیقا به نطر من باید بچه رو آزاد بذاری گفت نه البته آزاد آزاد که نمیشه باز گفتم دقیقا آزاد آزادم خوب نیست. خلاصه موید الاسلام بودیم هر چی میگفت یه دقیقا میذاشتم اولش به خودش پس میدادیم. خلاصه به هر بدبختی بود تموم شد و رفتیم خونه خواهر برادرارو دِ بزن آخرش زیر شکنجه ها کاشف به عمل اومد که اونا در واقع با نقشه مادر زن بپا بودن. اونجا بود که گفتم عجب پس که اینطور....داداشم که مونده بود خونه داشت نگام میکرد و میخندید با یه لگد نیشش بسته شد... یادش بخیر ان شالله خاطرات بعدی رو در خواستگاریای دیگه تجربه کنیم. هه هه ندا آمد: زهی خیال باطل. و اما بعد... 1-باید خدمت دوستان عرض کنم ازدواج یک بافت سرشار از عاطفه است و رنگ برخورد ها حتی در مواقعی که نیاز به منطق در گفتگو لازم است حتما باید عاطفی و دوستانه باشد. 2-به طور کلی ازدواج نیازمند مهارت هایی هست که از جمله مهمترین اونا شناخت خلق و خوی طرف مقابل هست. 3-از اونجایی که ما آدما نیازمند محبت هستیم حتما باید ابرازش کنیم و دیگر اینکه ژس آدمای صد ساله رو به خودمون نگیریم و هی بگیم ازما گذشته فلان کار جلف بازیه و... نه هیچی باارزش تر از این نیست که انرژی کودکیمونو تا آخر عمر گم نکنیم. در آخر عرض میکنم باید به همسرتون امید و اعتماد بدین.موفق باشید و متاهل. یا حق. و من الله زن
کلیدواژه ها:
نکته(20)|
ازدواج(13)|
:: به تاریخ چهارشنبه 92/10/18 ساعت 7:11 عصر
|
||
[ طراحی قالب اصلی : روزگذر ] [ Weblog Original Themes By : roozgozar ] [ ویرایش قالب : رفقا ] |