سلام بر شیخای عزیزم. از همتون التماس دعا دارم.
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ یکشنبه 93/4/29 ساعت 9:54 عصر
* ما, آن (قرآن) را در ((شب قدر))نازل کردیم و تو, چه مى دانى ((شب قدر))چیست؟ شب قدر, از هزارماه بهتر است, فرشتگان و ((روح)) در آن شب به اذن پروردگار خود, براى تقدیر هر کارى نازل مى شوند, آن شب انباشته از سلامت و برکت و رحمت, تا طلوع صبح است .*
سلام به دوستای گل خودم بچه ها بیاین از این شب های با عظمت و پر برکت استفاده کنیم حسابون رو با خدا صاف کنیم. البته من که حسابم خیلی تو هم تو همه، باید حساب دار بگیرم ،(من امام رضا (ع) رو واسطه قرار دادم). شما رو نمیدونم.به یاد همدیگه باشیم
آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آینده نوشته میشود. وسائل الشیعه، ج 7 ص 258 ح 8 برا همدیگه دعا کنیم. یا حق
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ جمعه 93/4/27 ساعت 4:57 عصر
:: به تاریخ دوشنبه 93/4/23 ساعت 12:31 صبح
سلام یه شب داشتیم با محمد رضا میرفتیم حرم حالمم اصلا خوب نبود و حوصله کسی رو نداشتم محمد رضا تا دید گفت الان که رسیدیم حرم به امام رضا علیه السلام بگو آقاجان تو که ضامن آهو شدی بیا و ضامن من خرم بشو دمت گرم!!!!!!!!! السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ پنج شنبه 93/4/19 ساعت 3:3 عصر
سلام بچه ها خداوکیلی روزه خواری نکنید من دوس ندارم تنهایی برم بهشت!!!!!!!!
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ سه شنبه 93/4/17 ساعت 12:1 عصر
سلام به همه ی دوستای گلم امیدوارم تو این ایام عزیز اوقات به کام باشه خیلی دلم واستون تنگ شده ممنونم که اینقد به فکرم بودید حتی برام جایزه گذاشتین البته نه برا سرم برا خودم سر این سفره های افطاری تون منم دعا کنید
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ چهارشنبه 93/4/11 ساعت 8:19 عصر
سلام جاتون خالی دیرور رفتم یک جای بسیار زیبا و آرام و باطراوت. رو زمین دراز کشیده بودم و چشمم به درختان میوه بسیار زیبا بود و تو فکر فرو رفته بودم که کم کم داشت خوابم میبرد و چشمام گرم شده بود یه دفعه زنگ موبایل به صدا در اومد. مثل شیخ صادق اکبری که زنگ میزنه کلی ما را پایه میکنه فک کردم صادق اما علی محمد عزیز بود.خلاصه کلی خوش و بش و حرف و نقل و بحث شیرین و تلخ ازدواج و خلاصه خیلی با هم حرف زدیم. علی محمد خیلی خیلی به شیخا سلام رسوند. خیلی هم تاکید کرد سلامش را به همتون ابلاغ کنم.من که خداوکیلی کلی خوشحال شدم صداش شنیدم یک خبر بسیار خوشحال کننده هم علی محمد در مورد خودش داد که من شگفت زده شدم و بسیار خوشحال. انشالله به موقش این خبر را تو وبلاگ خواهم زد. علی محمد ازم خواست در مورد وضعیت بچه ها بگم در چه حالین و چه کار میکنن. پشت گوشی نگفتم. پیشنهاد دادم تو وبلاگ بخونن.مدیر عزیز اگر در مورد هویت بچه ها نقصی هست اشاره گنند. ادامه مطلب...
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ سه شنبه 93/4/10 ساعت 10:45 صبح
سلام بر همه دوستان عزیزم.امیدوارم که همیشه شاد و خرم و سلامت باشید.نماز روزه هاتون قبول باشه.خیلی دلم براتون تنگ شده. ببخشید یه مدتی حضور نداشتم. این چند روزه خیلی گرفتار بودم و سرم شلوغ بود. البته ما از طریق پیامک با دوستان خصوصا مدیر اعلام حیات میکردیم.حرف که خیلی دارم بزنم درددل هم که زیاد هست اما اینا باشه حضوری. دوستانی که در تصویر میبینید به ترتیب برادر پیمان عزیز، شیخ سجاد عزیز، دکتر مطیع ، دکترحاجی اسماعیلی ، دکتر لطفی و دکتر رضایی بزرگوار و آقا مسعود عزیز. تصویر دوم را هم برای این گذاشتم که با تصویر برگزیده وبلاگ مقایسه کنید و ببینید با دو سال پیش چه تفاوت چشمگیری دارم.؟؟
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ سه شنبه 93/4/10 ساعت 10:19 صبح
جای شما خالی، امشب، توفیق شد و رفتم محفل انس با قرآن حسینیه امام خمینی (رحمه الله). دو ساعتی میشه که برگشتم. جدّاً جاتون خالی! :: به تاریخ یکشنبه 93/4/8 ساعت 11:36 عصر
انتظار در عین سختی زیباست، هر سال عید فطر هم خوشحالیم که یک ماه به عشق خدا تونستیم روزه بگیریم و هم ناراحت از رفتن و تمام شدن ماه خدا و از همان روز منتظر میهمانی بعدی هستیم منتظر آمدن سحرها و افطاری ها و شبهای زیبای احیا. می گفتیم یعنی میشه یه بار دیگه سحرهای رمضان رو ببینیم، یعنی میشه یه بار دیگه توی شبهای احیا قران به سر بگیریم، یعنی.... . گاهی وقتی فکر می کنم که عمر چقدر زود میگذره، ویا یاد اون آیه می افتم که میفرماید: (قالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ قالُوا لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ فَسْئَلِ الْعادِّینَ قالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً لَوْ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ)؛ «میفرماید: چند سال در روی زمین توقف کردید؟ میگویند: تنها به اندازه یک روز، یا قسمتی از یک روز! از آنها که میتوانند بشمارند، بپرس؛ میگوید: شما مقادر کمی توقف نمودید، اگر میدانستید».مومنون (23)، آیات 112 - 114. و یا وقتی یاد مجتبی عزیز می افتم که چقدر ادمها در سنین جوانی از دنیا می رن (یاد مجتبی شد یه فاتحه با صلوات برا شادی روحش بخوانید و دعا کنید از این ماه عزیز اموات شیعیان و این عزیز بهره مند گردند)... اون وقت با خودم میگم باید از فرصتها استفاده کنم باید از جوانی استفاده کنم و نباید غفلت کنم ولی..... بماند. حالا این ماه عزیز داره میرسه.... بی صبرانه منتظریم بیاد، انشاالله خدا عنایت کند و با امادگی کامل وارد این ماه بشیم و میهمانی باشیم که میزبان می پسندد، نکند خدای نکرده میهمانی اش را بر هم زنیم و گناهی از ما سر بزند.
راستی به نظرتون رنگ ماه رمضان چه رنگیه؟؟؟
حرف از انتظار و دوست داشتن که میشه میگن سحرها و بویژه سر سفره افطار موقع باز کردن روزه دعا مستجابه، میدونم که یکی از دعاهای هر روزتون مخصوص امام زمانه، تعجیلش رو از ته ته ته دلت بخواه: اللهم عجل لولیک الفرج واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه
کلیدواژه ها:
رمضان المبارک(11)|
:: به تاریخ جمعه 93/4/6 ساعت 11:25 صبح
|
||
[ طراحی قالب اصلی : روزگذر ] [ Weblog Original Themes By : roozgozar ] [ ویرایش قالب : رفقا ] |