سلام دوستای خوب و عزیزم. دلم برای تک تکتون تنگ شده، از دم. احمد آقاهم مارو شرمنده کردن «قوربان الوم اونا». ای آقا خودوم اینجا دلوم در پیش دلدار .... درس آدمو از همه چی میندازه اما....دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است. بگذریم احمد جان. به قول اینا من تی قوربان. لامصب صدها زبون زنده دنیا رو یاد گرفتمیم الا لری که دست دکتر اکبری رو می بوسه اگه وخت داشته باشن....راسی تعطیلات پایان ترم قراره با هم اتاقیام بریم شکار نهنگ، میگن خزر نهنگ نداره ولی غورباقه که داره. حورو پریم که تو کارما نیست و کلا حلالم نیست.به نطرم چون حلال نیستن و منفعت ندارن اینجا مث مور و ملخ زیاد شدن. اینو از من نشنیده بگیرین من پاک پاکم ولی «این قسمتو آروم تر بخونین» میگن هرچی جنس مرغوب تر باشه نایاب تره.بگذریم.خلاصه هنوز زندم وشما عزیزا رو که می بینم جدا خوشحال میشم. دوستون دارم. جنستون جور و منقلتون برا. یا حق. :: به تاریخ شنبه 92/10/14 ساعت 8:45 عصر
|
||
[ طراحی قالب اصلی : روزگذر ] [ Weblog Original Themes By : roozgozar ] [ ویرایش قالب : رفقا ] |