ای به امید کسان خفته! ز خود یاد آرید تشنه کامان غنیمت! ز اُحد یاد آرید سربه سربادیه بازار هیاهو شده است سنگ گور شهدا سنگ ترازو شده است گر چه مرحب سپر اناخته، خیبر باقی است بت مگویید شکستیم، که بت گر باقی است ره دراز است، مگویید که منزل دیدیم نیست، این پشت نهنگ است که ساحل دیدیم ره درازاست، سبک تر بشتابیم، ای قوم خصم بیدار است، یک چشمه بخابیم، ای قوم نه بنوشیم از این رود، که زهر آلوده است غوطه باید زد و بگذشت که پل فرسوده است وای اگر قصه ما عبرت تاریخ شود خیمه ی قافله را دشنه ما میخ شود وای اگر بر در باطل بنشیند حق ما وای اگر پرده تزویر شود بیرق ما خیمه بگذار برو ، بادیه توفان جوش است کوه، آتش به جگر دارد اگر خاموش است فتنه می بارد و سنگین، ز درودیوارش هر که اینجا خفت، سیلاب کند بیدارش می رویم امروز با صاعقه هم پای سفر گردبادیم و ز سر تا قدم پای سفر
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ سه شنبه 91/9/28 ساعت 10:33 عصر
|
||
[ طراحی قالب اصلی : روزگذر ] [ Weblog Original Themes By : roozgozar ] [ ویرایش قالب : رفقا ] |