گر فراموشم بداری خویش را * یاد چیزی کی کند دردم دوا؟
از مناجاتم اگر کردی برون * کی سعیدم می نمایی از درون؟
{این شعر زیبا از حضرت آیت الله بهجت(ره) می باشد. خدا را شکر می کنم که توفیق ملاقات ایشان را چندین بار در طول زندگی بهم عطا کرد.(البته خیلی افراد انسان های بزرگ و علماو حتی ائمه(ع) را هم دیدند و آدم نشدند منم یکی از همونام که عالمی بزرگ همچون ایشان را دیدم و آدم نشدم و نیستم) در یکی از دیدارهای ایشان خاطره ای زیبا برای همیشه تو ذهنم نقش بست، اصل خاطره بماند اما نکته ای که از این خاطره فهمیدم این بود که هیچگاه خودش را بالاتر از کسی نمی دانست و با تواضع و ادب توصیف نشدنی با مردم برخورد میکرد.با برخورد ایشون تازه فهمیدم آیه 83 سوره قصص(تلک الدارالأخره نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الأرض و لا فسادا والعاقبه للمتقین) چی میخواد بگه و پرهیزکار واقعی کیه. اما بچه ها همیشه با خودم فکر می کنم قبر چه شهامتی داشت که او را در آغوش خود گرفت.هدیه به روح مطهرش صلوات.}
کلیدواژه ها: