![]() |
||
سلام بر تو ای سرباز کرمان و زاده طبس * که دیگر در پادگان نمیزنی شامپو بس گرفرمانده پادگان گفت بیاحسن * تو بگیر این امررا به فال حسن گربه تو گفتند برو سینه خیز * سبک بال باش و زود به پاخیز حیف باشد که عمر تو در پادگان * تلف شود عمرتو در پادگان حسن عزیز شیخا حسن عزیز شیخا(2) خوشاروزی که با هم مشهد بودیم * میان کوچه ها وخوابگاه آواره بودیم تا توحسن جان توی پادگان رسیدی * صدای طبل و شیپور را شنیدی میدونم گروهبانان تو را بیچاره میکنند * لباس شخصیت را پاره میکنند سر برجک نشستی خوابت میاد * ایام امتحانات توخوابگاه یادت میاد حسن عزیز شیخا حسن عزیز شیخا(2) گردرجشن پتو تو را حسابی زدند * به یاد آر صادق را که شیخا چه طور زدند گاهی برو بگیر یک دست کله پاچی * به عشق سجادبخور با یک لیوان چایی به هرجا میروی دستت تفنگه * علاوه برتفنگ بیل و کلنگه حسن جون لباس سربازی رنگ زمینه * حسن جون غم مخور خدمت همینه حسن عزیز شیخا حسن عزیز شیخا(2) ادامه دارد...... (حسن جان نمیدونی با چه دلتنگی این شعر را به عشق تو سرودم انشاءالله همیشه در سلامت باشید) شاعر(بگوری وبلاگ):سجادعزیز دل شیخا
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ جمعه 91/2/1 ساعت 7:5 عصر
|
||
[ طراحی قالب اصلی : روزگذر ] [ Weblog Original Themes By : roozgozar ] [ ویرایش قالب : رفقا ] |