یکی از رفقای ما به نام آقای «نجفی جوان» که برای برنامه ی مجمع فارغ التحصیلان به سمت مشهد رانندگی میکرده تو راه دچار حادثه شده و تا الآن بیهوشه. از شما میخوایم که برای ایشون دعا کنید تا هر چه زودتر شفا پیدا کنن. ام من یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء...
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ دوشنبه 91/11/16 ساعت 11:4 عصر
:: به تاریخ جمعه 91/10/29 ساعت 9:24 عصر
بالاخره فصل امتحاناست و حال و هوای خودش. گفتم بد نیست به این مناسبت تصاویری رو منتشر کنم از حالات مختلف دوستان در ایام امتحانات، خصوصاً و در ایام غیر امتحانات، عموماً! باشد که چراغ راهی باشد برای شماهای «فرضی» که خیلی در ایام امتحانات دل به درس نمی دهید. قابل ذکر این که، در این بین شاید از برخی دوستان عکسی در دسترس نبوده و یا قابل انتشار نبوده باشد، پس پیشاپیش مراتب عذرخواهی این حقیر را پذیرا باشند. ادامه مطلب... :: به تاریخ شنبه 91/10/23 ساعت 10:10 عصر
یکی از دوستان دانشمند به نقل از پرسمانی - لبخند و تلخند __________ پ. ن. 1: توی هر دانشگاهی که باشی تصمیم با خودته؛ تلاش یا... :: به تاریخ سه شنبه 91/10/19 ساعت 11:33 عصر
جای همگی خالی دیروز، اربعین، حسینیه ی آقا بودیم. البته بر خلاف دفعه ی قبل که گفتم (اینجا)، موفق شدم برم داخل حسینیه، ولی به دلیل انبوه جمعیت اون ته، یه جا گیرم اومد. آخرای سخنرانی حجة الاسلام رفیعی بود. بعدشم میثم مطیعی با اون صدای گرمش، مثل همیشه روضه و مداحی دلنشینی خوند و عزاداری رو کامل کرد. تو این فکر بودم که این مکان که رسیدن بهش آرزوی خیلیاست، سخنرانش هر قدرم زبردست و مداحش هرچند مطلوب باشه، به هر حال جای سخنرانی حضرت آقا کمه، ولی خب اونم که اصلاً طبق معمولِ برنامه های عزاداری حسینیه، از ابتدا جزء برنامه نبوده، حیف شد؛ حتی نمیشد چهره ی آقا رو از اینجا و با این فاصله دید... تو این فکرا بودم که بر خلاف انتظارم پشت بلندگو اعلام شد: نماز ظهر به امامت رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای اقامه میشه... این یعنی امروز لاأقل صدای آقا رو میتونم بشنوم... و این اولین باری بود که نماز رو پشت سر ایشون اقامه کردم... با تو هرچیز خوشایند و جهان: زیبــــــایی است با تو اوضاع جهان بی سر و سامان، خوب است...
کلیدواژه ها:
خاطره(55)|
امام خامنه ای(9)|
:: به تاریخ جمعه 91/10/15 ساعت 12:36 صبح
9 دی 1388 بود و مشهد و راهپیمایی و حرم... و ما پس از این که به همراه استاد عزیز، دکتر محمد صادق علمی، مشت محکمی بر دهان استکبار و دوستان! (مثل یوگی و دوستان!) کوبیدیم، داشتیم از حرم خارج میشدیم که با پیشنهاد استاد مواجه شدیم؛ پس از نظر خواهی مختصر، جاتون خالی همگی مهمون استاد یه شیر کاکائو تو اون هوای سرد نوش جان کردیم. نوش جان!!! پ. ن: البته نمیدونم این مسعود که علاقه به شیر کاکائو نداره بالأخره چی خورد!
کلیدواژه ها:
خاطره(55)|
:: به تاریخ جمعه 91/10/8 ساعت 11:12 عصر
میگم خودمونیما؛ بعضی چیزای خیلی اتفاقی خیلیم اتفاقی نیست!
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ پنج شنبه 91/9/30 ساعت 9:34 صبح
امام صادق (ع): دوستان توجه! از امروز تا 8 دی ماه 1391 ان شاء الله قسمت همگی بشه. بگو ان شاء الله.
کلیدواژه ها:
خداوند(13)|
:: به تاریخ سه شنبه 91/9/28 ساعت 2:52 عصر
وقتی دنبال پیدا کردن ارتباط آیات توی یک سوره از قرآن هستم («یک پیشنهاد» رو ببینید)، اول که خوندن سوره رو شروع میکنم گاهی اصلاً امیدی به موفقیت ندارم، چون تو نگاه اول هیچ رابطه ای بینشون نمیبینم؛ جملات جدا از هم با مفهوم مستقل که باید ترجمش رو خوند و فهمید، همین! ولی وقتی دوباره و سه باره و... به خوندن ادامه میدم، هر بار که میخونم مشکل فهمیدنم از دفعه ی قبلی کمتر میشه. قبلاً این رو خیلی شنیده بودم که: قرآن رو هربار که میخونی یه چیز جدید نصیبت میشه و از دفعه های قبل بیشتر میفهمی و...، اما قبل از این که خودم تجربش کنم راستش خیلی باورش نداشتم. این نتیجه ایه که ظاهراً جز با تکرار قرائت به دست نمیاد. پ. ن: تدبّر یعنی پیگیری کلام.
کلیدواژه ها:
:: به تاریخ سه شنبه 91/9/21 ساعت 12:22 صبح
زیارتی سوزناک از زبان مولایمان امام زمان علیه السلام... سلام بر آن آغشته به خون، سلام بر آنکه (حُرمَتِ) خیمه گاهش دریده شد، سلام بر پنجمینِ اصحابِ کساء، سلام بر غریبِ غریبان، سلام بر شهیدِ شهیدان، سلام بر مقتولِ دشمنان، سلام بر ساکنِ کربلا... سلام بر ساکن کربلا... سلام بر ساکن کربلا...
کلیدواژه ها:
مُحرم(9)|
:: به تاریخ یکشنبه 91/9/5 ساعت 3:47 عصر
|
||
[ طراحی قالب اصلی : روزگذر ] [ Weblog Original Themes By : roozgozar ] [ ویرایش قالب : رفقا ] |