• وبلاگ : رفقا | جمع دوستانِ صميميِ قديمي
  • يادداشت : پرسشنامه
  • نظرات : 2 خصوصي ، 24 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام بر آقا سيد بزرگوار. استاد گرامي. اتفاقا امروز به شدت مشغول کاري بودم و به نوشتن کتاب شما فکر مي کردم.دو سه تا سوال و عنوان جالب براي فصلهاي جديد کتابتون توي ذهنم اومد اما الان خستم يادم نمياد. انشالله بعدا.
    پاسخ به سوالات هشت گانه شما در کامنتي خصوصي خدمتتون گفته خواهد شد.
    *پاسخ به دو سوال شما:
    1-به دليل اين که بنده هر موقع در مورد ازدواج صحبت کردم يا درد سر شده يا جر و بحث. دغدغه اصليم اينه:چرا خانواده هاي ما زياد درک نميکنند سير ازدواج و مشخصه هاش حتي در خانواده هاي مذهبي داره دقيقا برعکس معارف اهل بيت عليه السلام پيش ميره.(توضيحات زياد داره)
    2- پاسخ به سوال دوم در پاسخ به هشت سوال.
    *دو مثال براي شما دوست عزيزم و استاد گرامي.
    -يکي از مشکلات اساسي در ازدواج به نظر بنده اينه که وقتي جوان (آقايون)ازدواج مي کند گرايش و احترامش به خانواده همسر(پدر زن و مادر زن) بيش از پدر و مادر خود مي شود.و اين به نظر بنده خانواده ها را از لحاظ اخلاقي و برکت به نابودي ميکشه.(نظر سنجي هاي بنده اين را نشون ميده و حتي يک پسر هم در عمرم نديدم ازدواج کنه و اينطور نباشه مگر نعوذ بالله پسر پيغمبر باشه)
    -سوالاتي که به اصطلاح خانم هاي مذهبي و اهل دين در مراسم خواستگاري و آشنايي از پسر ميپرسن. استادجان باور کنيد وقتي برام تعريف ميکنن اونقدر از اين سوالات چرت اعصابم خرد ميشه که حد نداره.سوالاتي که فقط بي احترامي به شخصيت ديني پسرهاست.
    مثلا به جوانان پيشنهاد ميدم اگر رفتيد جايي خواستگاري و دختر در مورد مسائل ديني خواست صحبت کنه و پرسيد مثلا مرجع تقليد شما کيه همون موقع پاشو برو برون و قيد اين زندگي را بزن.
    حالا حسابش بکنيد اونقدر از اين سوالات و معضلات تو ذهنم هست و درگيرم که واويلا. هم مسائل قبل از ازدواج و هم بعد از ازدواج.