سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حدیث

بزرگترین دریغها در روز رستاخیز دریغ مردى است که مالى را جز از راه طاعت خدا به دست آورد ، پس مردى آن را به ارث برد و در طاعت خداى سبحان انفاق کرد . او بدان انفاق به بهشت رفت و نخستین بدان راه دوزخ سپرد . [نهج البلاغه]

وبلاگ رضویّون


رفقا در فضای مجازی
وب سایت مذهبی، فرهنگی، آموزشی میثاق
عشق مشعلدار
حقوق جزا و جرم شناسی
رایة الهدی
دارالقرآن الکریم فولادشهر
خوشتر از نقش تو در عالم تصویر نبود
پاسخ به پرسشهای رایانه ای


کانون دانش آموختگان دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهددرباره ماتماس با ماخبرخوانپیام رسانعناوین وبلاگصفحه اصلی

حضرت امام رضاع علیه السلام از پدر گرامی خود و او از پدران بزرگوارش، و آنان هم از امیرالمؤمنان امام علی علیه السلام نقل کرده اند که آن حضرت چنین فرمود: یکی از روزهای آخر ماه شعبان و در آستانه ی رمضان پیامبر خدا، خطاب به ما، خطبه ی مهمی خواند که مضمونش چنین است:
1- ای مردم، ماه خدا، همراه برکت و رحمت و آمرزش گناهان به شما روی آورده است.
2- ماهی است که از همه ماه¬ها ارزشمندتر و با فضیلت تر است.
3- روزهایش ارزشمندترین روزهاست.
4- و شبهایش با فضیلت ترین شب هاست.
5- و ساعت هایش از همه ی ساعت ها ارزشمند تر و ارجمندتر است.
6- ماهی است که شما به میهمانی خدا دعوت شده اید.
7- و خدا شما را در این ماه گرامی داشته است.
8- نفس های شما در ماه رمضان تسبیح است.
9- و خوابتان عبادت خداست.
10- و عمل شما مورد قبول درگاه خداست.
11- و دعایتان در این ماه عزیز مستجاب است.

ادامه مطلب...

:: به تاریخ سه شنبه 94/4/2 ساعت 5:24 عصر

رمضان ماه خدا 

ماه میهمانی خدا داره نزدیک میشه

به همه مهمونای عزیز تبریک میگم

انشالله مهمونای خوبی برا خدا باشیم

در ضمن میهمان هرچی از میزبان بخواد

میزبان در حد توانش انجام میده

از میزبان چیزای کم نخواید بنده رو هم تو سحرها دعا کنید

دعا بر امام زمان و نائبش رو هم فراموش نکنیم


:: به تاریخ سه شنبه 94/3/26 ساعت 7:31 عصر

 

انتظار در عین سختی زیباست،
آن هم انتظار چیزی یا کسی که بسیار دوستش داری

هر سال عید فطر هم خوشحالیم که یک ماه به عشق خدا تونستیم روزه بگیریم و هم ناراحت از رفتن و تمام شدن ماه خدا و از همان روز منتظر میهمانی بعدی هستیم منتظر آمدن سحرها و افطاری ها و شبهای زیبای احیا. می گفتیم یعنی میشه یه بار دیگه سحرهای رمضان رو ببینیم، یعنی میشه یه بار دیگه توی شبهای احیا قران به سر بگیریم، یعنی.... .

گاهی وقتی فکر می کنم که عمر چقدر زود میگذره، ویا یاد اون آیه می افتم که میفرماید:

(قالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ قالُوا لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ فَسْئَلِ الْعادِّینَ قالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً لَوْ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ)؛ «می‏فرماید: چند سال در روی زمین توقف کردید؟ می‏گویند: تنها به اندازه یک روز، یا قسمتی از یک روز! از آنها که می‏توانند بشمارند، بپرس؛ می‏گوید: شما مقادر کمی توقف نمودید، اگر می‏دانستید».مومنون (23)، آیات 112 - 114.

و یا وقتی یاد مجتبی عزیز می افتم که چقدر ادمها در سنین جوانی از دنیا می رن (یاد مجتبی شد یه فاتحه با صلوات برا شادی روحش بخوانید و دعا کنید از این ماه عزیز اموات شیعیان و این عزیز بهره مند گردند)... اون وقت با خودم میگم باید از فرصتها استفاده کنم باید از جوانی استفاده کنم و نباید غفلت کنم ولی..... بماند.

حالا این ماه عزیز داره میرسه.... بی صبرانه منتظریم بیاد، انشاالله خدا عنایت کند و با امادگی کامل وارد این ماه بشیم و میهمانی باشیم که میزبان می پسندد، نکند خدای نکرده میهمانی اش را بر هم زنیم و گناهی از ما سر بزند.

 

راستی به نظرتون رنگ ماه رمضان چه رنگیه؟؟؟

 

حرف از انتظار و دوست داشتن که میشه
همه یاد مولا و صاحب زمانمان می افتن،

میگن سحرها و بویژه سر سفره افطار موقع باز کردن روزه دعا مستجابه،

میدونم که یکی از دعاهای هر روزتون مخصوص امام زمانه،
جهت یاداوری گفتم.

تعجیلش رو از ته ته ته دلت بخواه:

اللهم عجل لولیک الفرج واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه
و المستشهدین بین یدیه.

 

 


کلیدواژه ها: رمضان المبارک(11)|
:: به تاریخ جمعه 93/4/6 ساعت 11:25 صبح

کدام ابن ملجم؟

یمن به دست امیرمؤمنان علی علیه السلام مسلمان شد. طبیعی است که هنگامی که حکومت به ایشان برسد یمنی ها از آن استقبال کنند... و همین طور هم شد.
هنگامی که حضرت بر مسند حکومت تکیه زد، نامه ای به والی یمن فرستاد و در آن ضمن ابقای او و توصیه ای چند در باب حکومت، از وی خواست ده نفر از اهل یمن را که از عقلا، فصحا، معتمدین، اهل فهم و شجاعت، خداشناس، عالم به دین و خوش فکر باشند، برای یاری در حکومت، نزد ایشان بفرستد.
والی یمن امر حضرت را اطاعت کرده، نامه را برای اهل یمن خواند و فرمان حضرت را با آنان در میان گذاشت. آنان پس از شنیدن نامه ی حضرت بیعت کردند  و آن گاه از میان آنان صد نفر، و از آن میان هفتاد نفر، سپس سی نفر و نهایتاً از آن سی نفر، ده نفر را برگزید، و آن ده نفر برگزیده ی مسلمانان اهل یمن، به سوی مقر حکومت حضرت علی علیه السلام حرکت کردند.
هنگامی که بر حضرت وارد شدند سلام کردند و خلافت را به ایشان تبریک گفتند. حضرت سلامشان را پاسخ داد و به ایشان خوشامد گفت. آن گاه یکی از آن ها جلو آمد و شروع به سخنانی کرد: «السَّلامُ عَلَیکَ أَیُّها الإِمامُ العادِلُ وَ البَدرُ التَّمامُ وَ اللَّیثُ الهُمامُ... أَشهَدُ أَنَّکَ أَمیرُالمُؤمِنینَ صِدقاً وَ حَقّاً...» و عقیده ی خود را در برحق بودن حضرت در جایگاه خلافت ارائه کرد و از خلافت حضرت اظهار شادمانی نمود... و سپس با اشعاری در وصف حضرت امیر علیه السلام به سخنان خود پایان داد.
حضرت، سخنان او را نیکو شمرد و پرسید: «نامت چیست؟» پاسخ داد: «عبد الرحمن.» حضرت سؤال کرد: «پسر کیستی؟» پاسخ داد: «پسر ملجم مرادی.» حضرت این بار با تعجب پرسید: «مرادی تو هستی؟!» عرض کرد: «بله یا امیرالمؤمنین!» حضرت فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم...» و حضرت پیاپی به او می نگریست و دست بر دست می زد و استرجاع می نمود. ابن ملجم از دلیل واکنش اینچنینی حضرت پرسید. حضرت به او فرمود: «به خدا سوگند تو قاتل منی!» ابن ملجم گفت: «ای امیر مؤمنان! به خدا قسم تو از هر آن چه خورشید بر آن طلوع کرده نزد من دوست داشتنی تری. ولی حال که چنین است مرا به جایی دور از خود تبعید کن، یا مرا بکش.» حضرت فرمود: «نمی توانم کسی را قبل از آن که مرا بکشد قصاص کنم. هر وقت همراهانت قصد برگشتن داشتند با آن ها برگرد.» ...اما هنگام بازگشتِ آن ها، ابن ملجم مریض شد و نتوانست با آن ها بازگردد، و در همان جا ماند تا...
.
.
.
راستی داستان زندگی چیست که آن یک علیِ تاریخ را باید چنین ابن ملجمی به شهادت برساند؟... ابن ملجم مسلمان نبود؟... عالم به دین نبود؟... علی علیه السلام را دوست نمی داشت؟... وجود حضرت را درک نکرده بود؟... راستی... داستان چیست؟
اللهم العن قتلة امیرالمؤمنین...

پ. ن 1: این نوشته خلاصه ای بود از ماجرا. قسمتی از آن را در اینجا بخوانید.
پ. ن 2: در این مورد بشنوید از استاد پناهیان: کیفیت پایین (670KB) - کیفیت بالا (4MB)
پ. ن 3: منبع: بحار الانوار (چاپ بیروت، ج42، ص261)


:: به تاریخ چهارشنبه 91/5/18 ساعت 5:2 عصر

 

شهادت علی علیه السلام گرچه مظلومانه است و فرق شکافته او اگر چه جگر سوز، اما اساس مظلومیت علی(ع)، نه در شهادت علی(ع) است و اوج مظلومیت او، نه در فرق شکافته او.

مظلومیت علی نه بر پایه سکوت علی(ع) استوار است و نه بر مبنای صبرعلی(ع) که صبر و سکوت تنها دو شاخه اند از راز درخت ستبر و تنومند مظلومیت علی(ع).
مظلومیت علی(ع)تنها در خانه نشینی و غصب خلافت علی(ع)نیست، که غصب خلافت جلوه ای از تجلیات ظاهری مظلومیت علی(ع)است.
اگر سر مظلومیت علی(ع) منحصر به دوران"فَصَبرتُ و فی العَین قَذیً و فِی الحَقِ شَجاً أری تُراثی نَهبا"{پس خار در چشم و استخوان در گلو و میراث غارت رفته صبر کردم} بود،بی شک در زمانه" مُجتَمِعینَ حَولی کَربیِضَهِ الغَنَم" از حصار مظلومیت در می آمد.

اگر دوران مظلومیت علی(ع) محدود به آن بیست و سه سال دردآلود بود، در آن پنج سال دیگر قاعدتا علی(ع) مظلوم نمی بود.

واگر تنها حیات علی(ع) حیات مظلومانه بود، بی تردید علی(ع) هنگام شهادت با مظلومیت وداع کرده بود. پس چیست، رمز مظلومیت جاودانه علی(ع)؟!

*بیشترین مظلومیت و بالاترین عذاب یک گوهر، ناشناخته و مهجور ماندن آن است.

راز مظلومیت خورشید را  یا در ابرهای سیاه متراکم جست و جو بایدکرد یا در نابینایی آدمیان.
و رمز مظلومیت علی(ع) در ناشناخته ماندن آن روز علی(ع)است؛ در ناشناخته ماندن هنوز علی(ع) و در ناشناخته ماندن همیشه و هر روز علی(ع)
رَبِ إنَ قَومِ اتَخَذوا هذا القُرآنَ مَهجورا" (سوره فرقان آیه30)
علی-سلام الله علیه-به آیت زیبایی و رسول ملاحتی می ماند که در وادی کوران برانگیخته شده باشد.
به نغمه سرای خوش الحانی می ماند، که دست هیچ قلبی برای دریافت آوای او گشوده نباشد.
جهان و آنچه در آن است، کمتر از آن است که به شناختی شایسته از علی(ع)دست یابد.بلند پروازترین پرنده های اندیشه در اوج ترین پروازهای معرفت، محال است که به پایین ترین سطح از شناخت علی(ع)پر بتوانند سایید.
از سویی محدودیت ظرف ادراک آدمی، نیل به این شناخت را ناممکن می سازد که "فما اوتیتم من العلم الا قلیلا" و از سوی دیگر عظمت دست نیافتنی مقوله،انسان را به وادی عجز می کشاند.
اولی دست آن خورشید را در شرح وجود خود می بندد و دومی بال اندیشه و معرفت بشری را می سوزاند. اما این همه ، نه مسیر بی انتهای معرفت آن عزیز را سد می کند و نه توقف در ابتدای آن مسیر را توجیه.
آنچه همه اش دست نیافتنی است، اندکش از کف دادنی نیست."مالا یدرک کله، لا یترک کله" که این اندک در مقایسه با آن عظمت، اندک است و برای ما بسیار.
آب  دریا را اگر نتوان کشید-هم به قدر تشنگی باید چشید
به نسیمی که هر گاه یا مدام از سوی آن باغستان وزیدن می گیرد، دل و جان باید سپرد و شامه معرفت خویش را در مسیر و معرض آن رایحه های دل انگیز قرار باید داد...
 و هرکدام از خطبه ها و نامه ها و حکمت های ارزشمند کتاب شریف و گوهربار نهج البلاغه یکی از آن نسیم های مسیح آسایی است.
گل تقدیم شما

 


:: به تاریخ سه شنبه 91/5/17 ساعت 8:18 عصر

 مهمونای خوب خدا: 

حالا که وارد این میهمانی شدیم به فرموده های ائمه علیهم السلام

 بیشتر توجه کنیم تا مهمون خوبی باشیم

 

نبی اکرم صلی الله علیه و اله می فرماید:

 بسا روزه‏ دار که از روزه خود جز گرسنگى‏ ثمرى نبرد

و بسا نماز شب گزار که از نماز خود جز بیدارى سودى نگیرد.  

 نهج الفصاحة/ 1645/ ص 499

 

 


کلیدواژه ها: رمضان المبارک(11)|
:: به تاریخ دوشنبه 91/5/2 ساعت 12:28 عصر

خدا! مهمون نمیخوای؟

- صابخونه! مهمون نمیخوای؟
- کیه؟...

.

.

.

کیه؟...
.
.
.
- انا الذى‏ على‏ سیده اجترى‏، انا الذى‏ عصیت جبار السماء... انا الذی... انا الذی... بازم بگم؟*

*کسی که در برابر آقایش گستاخی کرده... کسی که خداوند آسمان را نافرمانی کرده... (فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی)


:: به تاریخ شنبه 91/4/31 ساعت 8:33 عصر

دستهای خالیمان دخیل دل پاکتان

ما را نیز در این ماه مبارک نه به بهای لیاقت

بلکه به رسم رفاقت دعا کنید

 


کلیدواژه ها: رمضان المبارک(11)|
:: به تاریخ شنبه 91/4/31 ساعت 4:1 عصر

مادر... لباس نو

بچه که بودیم همیشه وقتی میخواستیم بریم مهمونی از مامان لباس تمیز و قشنگ میخواستیم. مامان هم یه لباس خوب و آبرومند جلومون میذاشت و آمادمون میکرد برای مهمونی. شاید برای هیچکس به اندازه ی مادر مهم نباشه تمیز و پاکیزه بودن فرزندش، اونم وقتی که آدم میخواد به یه مهمونی مهم با میزبان خیلی محترمی بره. حالا که میخوایم بریم مهمونیِ خدا چه کار کنیم؟...

یَا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلى الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون (البقرة: 183)
اى کسانى که ایمان آورده‌اید، روزه داشتن بر شما مقرر شد، همچنان که بر کسانى که پیش از شما بوده‌اند مقرر شده بود، تا باتقوا شوید.

یا فاطمه ی زهرا (س)...

ای حضرت مادر...

عنایتی کنید و لباسی نو بر تن ما بپوشانید

وَ لِباسُ التَّقوى ذلِکَ خَیرٌ (اعراف: 26)

ای دختر رسول مهربانی(ص) تمنای ما را بپذیرید...

.

.

.

اما...

اما لطف کنید و از همان پشت در...

روی ظاهر شدن در جلو چشمانتان را ندارم...


:: به تاریخ جمعه 91/4/30 ساعت 1:30 عصر

 

خدایا عید فطر که می شود  از همان روز منتظر ماه میهمانی ات هستیم

هیچ چیز جای این میهمانی را نمی تواند پر کند، چه احساس زیبا و لطیفی است روزه ماه عشق و عشق بازی.......

برای ورود به هر میهمانی آمادگی لازم است، لباس تمیزو............ میهمانی که میزبانش خداست، خدایی که سلطان دلهای عاشقان است، خدایی که برای ما، ما بندگان گنه کارش میزبان شده و درهای رحمتش را گشوده ، خدایی که دست و پای شیطان را بسته و شرایط را مهیا کرده، خدایی که.............. ببینیم چگونه وارد این میهمانی می شویم،  بنا به نقل بزرگان آیا در ماه رجب و شعبان که مقدمه رمضان است خود را پاک ساختیم یا چگونه می خواهیم وارد میهمانی، انهم میهمانی که میزبانش خداست بله خود خداست، وارد شویم...........

یا صاحب الزمان کمکمان کن پاک وارد میهمانی شویم و با آنکه چیزی با خود نداریم(جز رویی سیاه) لا اقل در این میهمانی حرمت میزبان را نشکنیم، ای یوسف زهرا دعایمان کن که دعای تو مستجاب است.............

 


کلیدواژه ها: رمضان المبارک(11)|
:: به تاریخ پنج شنبه 91/4/29 ساعت 6:41 صبح
<   1   2  
رفقا [دات] آی آر
رفقا دات آی آر

امام علی علیه السلام: در گمراهی فرد همین بس که مردم را به چیزی امر کند که خود آن را به جا نمی آورد و از چیزی باز دارد که خود آن را ترک نمی کند.

«رفقا» وبلاگی است دوستانه، برای دور هم نگه داشتن دوستان صمیمیِ قدیمی. باشد که یکدیگر را «تا بهشت» همراهی کنیم... ان شاء الله.

تصویر برگزیده
تصویر برگزیده
ویژه ها
دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنه ای

بیان معنوی - دفتر نشر آثار و اندیشه های حجة الاسلام علیرضا پناهیان

اسلام کوئست

سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی Aviny.com

موسسه فرهنگی بیان هدایت نور

طرحی برای فردا

جامعه مجازی تدبر در قرآن کریم

خبرگزاری دانشجو
موسیقی وبلاگ
آمار وبلاگ
بازدید امروز 175 بار
بازدید دیروز 249 بار
مجموع بازدیدها 1642112 بار

تعداد مطالب وبلاگ 300 تا