سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حدیث

بسا کس که بامدادى را دید و به شامگاهش نرسید ، و بسا کس که در آغاز شب بر او رشک بردند و در پایان آن نوحه کنانش گریستند و دریغ خوردند . [نهج البلاغه]

وبلاگ رضویّون


رفقا در فضای مجازی
وب سایت مذهبی، فرهنگی، آموزشی میثاق
عشق مشعلدار
حقوق جزا و جرم شناسی
رایة الهدی
دارالقرآن الکریم فولادشهر
خوشتر از نقش تو در عالم تصویر نبود
پاسخ به پرسشهای رایانه ای


کانون دانش آموختگان دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهددرباره ماتماس با ماخبرخوانپیام رسانعناوین وبلاگصفحه اصلی

سلام و ادب خدمت همه دوستان عزیز. عزاداریاتون قبول باشه.تو این یکی دو هفته من به سه نفربرخوردم که برام جالب و بسیار تاثیرگزار بودن.فعلا یکیش مینویسم. تا بقیشم بعد.
چند ماه قبل یه بنده خدایی از ما خواست که یه خانمی از بستگانشون بیاره پیش ما تو یه موسسه و پیرامون برخی شبهات دینی صحبت کنیم.خلاصه اومد و اون خانمی که یه سری شبهه تو ذهنش بود واقعا به اصطلاح امروزی حجاب خوبی نداشت. خب بد حجاب بود.وقتی شروع کرد صحبت کردن دیدم خیر انگار آدم عجیبیه. حرف از دین و اخلاق و خدا و خلاصه بماند.مثلا کسی میدیدش میگفت این و دین؟؟؟؟!!!!!!!!!!
گذشت چندبار دیگه هم که از طریق تماس با هم صحبت داشتیم برام عجیب بود.نماز شبی و ...خیلی عاشق حضرت زهرا و به خصوص شهدا(شهدای دفاع مقدس) من همیشه میگفتم بابا شهدا را دیگه بیخیال.
تا اینکه امشب قضیه جالبی را تعریف کرد. راز عاشق شهدا و حضرت زهرا شدن
سال گذشته خواهرم 4 ماهه باردار بود و دکترا به طور قطعی به خواهرم گفته بودن باید بچت سقط کنی وگرنه خودتم میمیری.هیچ راه درمانی هم نداشت.روز سقطش هم مصادف بود با شهادت حضرت زهرا و بازگشت شهدای گمنام به کشور.
یکی از دوستام گفت که من با شهدا حرف میزنم منم مسخرش میکردم. که با مرده نمیشه حرف زد و اماما هم استثنا هستن.
اما روزی که خواهرم خواست برای سقط بره از زیر قرآن ردش کردم.هیچی نگفتم چون گریم گرفته بود و ترسیدم روحیش ببازه.وقتی خواهرم رفت برای سقط، تلویزیون روشن کردم و همون لحظه شهدا را نشون میداد که آورده بودن و داشتن تشییعشون میکردن.یه لحظه دلم لرزید. هرچند اعتقاد نداشتم اما تمام بغضم با شهدا شکستم. خیلی گریه کردم و به خدا گفتم اگراین شهدا پیش تو آبرو دارن به آبروی اونها خواهرم با بچش برگردون. بعد از اون تلویزیون حدیث کساء پخش می کرد و من یوهو با حضرت زهرا (س) حرف زدم و قسمش دادم به معصومیت و مظلومیت حضرت علی اصغر امام حسین و خواندن 50 حدیث کساء نذر کردم. و گفتم یا زهرا من تا به حال از شما چیزی نخواستم و همیشه به امام حسین متوسل میشدم.
بعدش به خدا به نیم ساعت نکشید که شوهر خواهرم تماس گرفت و گفت هر دو سالم هستند و دکترا گفتن نیازی به سقط نیست مادر هم سالم میمونه به طور حیرت انگیز و خیلی عجیب برای دکترا.
و من الان حدود یک سال و نیم که هر دو هفته یکبار میرم روستامون و به دوست شهیدم(با شهدا دوست شده بود) سرمیزنم و عجیب اینکه اگر نرم خواب شهدا و اون شهید را میبینم و باید هر دوهفته یکبار برم.
این خانم اخر صحبتاش این جمله زیبا را گفت: دعا میکنم که حال بد آن روز من را هیچ کس نداشته باشه و حال خوب ان روز من را همه تجربه کنند.
*(ضمنا این خانم در حال حاضر خیلی جاها که میره با حجاب چادر و حجاب بسیار کامل میرن)

این هم هدیه حضرت زهرا و شهدا(امیرمحمد)


:: به تاریخ شنبه 94/7/25 ساعت 9:0 عصر
رفقا [دات] آی آر
رفقا دات آی آر

امام علی علیه السلام: در گمراهی فرد همین بس که مردم را به چیزی امر کند که خود آن را به جا نمی آورد و از چیزی باز دارد که خود آن را ترک نمی کند.

«رفقا» وبلاگی است دوستانه، برای دور هم نگه داشتن دوستان صمیمیِ قدیمی. باشد که یکدیگر را «تا بهشت» همراهی کنیم... ان شاء الله.

تصویر برگزیده
تصویر برگزیده
ویژه ها
دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنه ای

بیان معنوی - دفتر نشر آثار و اندیشه های حجة الاسلام علیرضا پناهیان

اسلام کوئست

سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی Aviny.com

موسسه فرهنگی بیان هدایت نور

طرحی برای فردا

جامعه مجازی تدبر در قرآن کریم

خبرگزاری دانشجو
موسیقی وبلاگ
آمار وبلاگ
بازدید امروز 129 بار
بازدید دیروز 199 بار
مجموع بازدیدها 1638667 بار

تعداد مطالب وبلاگ 300 تا