• وبلاگ : رفقا | جمع دوستانِ صميميِ قديمي
  • يادداشت : يا علي ابن موسي الرضا
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ابوالفضل 
    سلام. جاي دوستان خالي امروز گذرم افتاد سمت بيمارستان امام رضا عليه السلام. ان شاء الله گذر کسي به بيمارستان نيفته. از قضا چشمم افتاد به اون پارکي که از خيابون رازي شروع ميشد و از يه طرف به چمران راه داشت. همون پارکي که عمري ميرفتيم صبحونه اونجا ميخورديم. کلّي خاطرات زنده شد و بسي ياد دوستان افتادم. يادش بخير. سجاد ميگفت من نميام بيرون صبحانه. ميپرسيديم چرا؟! ميگفت: بيرون هر چي ميخورم سير نميشم. ميگفت: فَکّم در ميگيره ولي سير نميشم. يادش بخير
    دوستان هر جا هستن موفق و سرزنده باشن

    پاسخ

    به به سلام حاجي عزيز. قربون اون وجود ماهت برم. ما که خيابانهاي مشهد را ميگرديم حالمون گرفته ميشه ياد خطرات و بچه ها ميفتيم.حاجي الان هم که تو خدمت با بچه ها صبحانه ميخوريم سير نميشم فقط خسته ميشم. وقت نکردم از خذمت سربازي مفصل بنويسم.شما هم موفق باشي حاجي.