• وبلاگ : رفقا | جمع دوستانِ صميميِ قديمي
  • يادداشت : براي پهلوونِ شيوخ، آقا مصطفي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مصطفي 


    سلام. ممنون احمد جان جدا که داشت اشکم در ميومد، من خاک پاي پهلونام نيستم . ياد استاد مشکيدان مرشدمون افتادم وقتي ميخوندو ضرب ميگرفت و آروم اشک ميريخت همه متأثر ميشدن. اينجا توفيقش نصيبم نشد اما اميدوارم دوباره قسمت بشه برم مشهد و...

    البته من توبه کردم و ديگه ميخوام بيشتر بيام تو وبلاگمون. راستي ممنون از عکسي که گذاشتي احمد جان، به ياد استاد ارشادسرابي عزيز افتادم:

    اي عکس جواني زتو دلگير شدم با ديدن روي تو زخود سير شدم

    لبخند مليحت چه پرمعنا بود يعني تو جوان ماندي و من پير شدم

    پاسخ

    سلام مصطفي جون خواهش ميكنم.... انشاالله مرام پهلوونيت باقي باشه.. دعا كن ما هم هم.....البته بعدا يادم افتاد كه قاسم هم با مصطفي گاهي وقتا ميرفت!!!!!!!