وبلاگ :
رفقا | جمع دوستانِ صميميِ قديمي
يادداشت :
ياد باد آن روزگاران ياد باد.......
نظرات :
0
خصوصي ،
7
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
محسن باقري
سلام داداش دوتا خاطره ي باحال از لين استاد دارم حيف که نميشه گفت ولي خدا حفظش کنه عارف بزرگي بود
پاسخ
سلام..
+
وحيد رستمي
سلام حاجي ... نميدونم بچه هاي ما همش تو مترو پلاسن... يا استاد سرابي بيس چهار ساعت تو مترو پلاسه...نميدونم.... ولي حسين ميگفت که ديدتش...
پاسخ
سلام...
+
ابوالفضل
سلام
خدا خيرشون بده
و تو را هم
پاسخ
سلام. ممنون جوون عاقبت بخير بشي
+
محمدرضا
سلام دادا
جداً کار به جايي کردي. از استاداي بسيار متواضع ما بودن. خيليم باصفا. خدا سلامت نگهشون داره. مصطفا ميگفت يه بار تهران تو مترو ديده بودشون.
يادمه يه دفعه هم تو مراسم روز معلم تو تالار نور يه خاطره ي خيلي قشنگي گفتن. اتفاقاً خودمم داشتم فيلم ميگرفتم اما نميدونم فيلمشو داريم يا نه.
به هر حال ممنون از اين پست و به خصوص فيلم.
پاسخ
سلام... خدا زياد كنه امثال چنين استادي رو
+
جواد نصيري
ياد باد آن روزگاران ياد باد.......
عالي بود داداش استفاده کرديم
+
شيخ سجاد
ياد استاد گرامي بخير. واقعا متواضع بود.
+
وحيد رستمي
سلام حاج احمد.... دمت گرم مارو بردي به دوران ياد باد.... خلي استاد باحالي بود... بچه ها بهش ميگفتن مرد بايسيکل ران... چون هميشه با دوچرخه ميومد.... هميشه سر کلاس ميگفت .... مرا که جورابي بود مندرس.... خدا حفظش کنه ايشالا....
اتفاقا هفته ي قبل حسين رضايي کاملا اتفاقي تو يکي از ايستگاه هاي مترو ديده بودش ... احوال پرسي کرده بود... بنده خدا خيلي خوشحال شده بود... که يکي از شاگرداش از مشهد بياد تو تهران ببيندش و ايجوري تحويل بگيره...
پاسخ
سلام....چطور شده همه اين استاد عزيز رو تو مترو مي بينن