• وبلاگ : رفقا | جمع دوستانِ صميميِ قديمي
  • يادداشت : ياد باد آن روزگاران ياد باد.......
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام داداش دوتا خاطره ي باحال از لين استاد دارم حيف که نميشه گفت ولي خدا حفظش کنه عارف بزرگي بود
    پاسخ

    سلام..
    سلام حاجي ... نميدونم بچه هاي ما همش تو مترو پلاسن... يا استاد سرابي بيس چهار ساعت تو مترو پلاسه...نميدونم.... ولي حسين ميگفت که ديدتش...
    پاسخ

    سلام...
    سلام
    خدا خيرشون بده
    و تو را هم
    پاسخ

    سلام. ممنون جوون عاقبت بخير بشي
    سلام دادا
    جداً کار به جايي کردي. از استاداي بسيار متواضع ما بودن. خيليم باصفا. خدا سلامت نگهشون داره. مصطفا ميگفت يه بار تهران تو مترو ديده بودشون.
    يادمه يه دفعه هم تو مراسم روز معلم تو تالار نور يه خاطره ي خيلي قشنگي گفتن. اتفاقاً خودمم داشتم فيلم ميگرفتم اما نميدونم فيلمشو داريم يا نه.
    به هر حال ممنون از اين پست و به خصوص فيلم.
    پاسخ

    سلام... خدا زياد كنه امثال چنين استادي رو
    + جواد نصيري 


    ياد باد آن روزگاران ياد باد.......

    عالي بود داداش استفاده کرديم

    + شيخ سجاد 
    ياد استاد گرامي بخير. واقعا متواضع بود.
    سلام حاج احمد.... دمت گرم مارو بردي به دوران ياد باد.... خلي استاد باحالي بود... بچه ها بهش ميگفتن مرد بايسيکل ران... چون هميشه با دوچرخه ميومد.... هميشه سر کلاس ميگفت .... مرا که جورابي بود مندرس.... خدا حفظش کنه ايشالا....
    اتفاقا هفته ي قبل حسين رضايي کاملا اتفاقي تو يکي از ايستگاه هاي مترو ديده بودش ... احوال پرسي کرده بود... بنده خدا خيلي خوشحال شده بود... که يکي از شاگرداش از مشهد بياد تو تهران ببيندش و ايجوري تحويل بگيره...
    پاسخ

    سلام....چطور شده همه اين استاد عزيز رو تو مترو مي بينن